جنگ 1812: ریشه‌ها و دلایل یک درگیری ناگزیر

نبرد دریایی بین HMS Java و USS Constitution، 29 دسامبر 1812
De Agostini Picture Library / Getty Images

ایالات متحده پس از کسب استقلال در سال 1783، به سرعت متوجه شد که بدون حمایت پرچم بریتانیا، به یک قدرت کوچک تبدیل شده است. با از بین رفتن امنیت دریایی ناشی از حضور نیروی دریایی سلطنتی، کشتی‌رانی آمریکایی به زودی طعمه دزدان دریایی فرانسوی و دزدان دریایی بربر شد. این تهدیدات در جریان جنگ شبه‌رسمی با فرانسه (1798-1800) و جنگ اول بربر (1801-1805) پاسخ داده شد.

با وجود موفقیت در این درگیری‌های کوچک، کشتی‌های تجاری آمریکایی همچنان مورد آزار و اذیت انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها قرار می‌گرفتند. دو کشور درگیر یک مبارزه مرگ و زندگی در اروپا بودند و به طور فعال به دنبال جلوگیری از تجارت آمریکایی‌ها با دشمن خود بودند. علاوه بر این، از آنجا که بریتانیا برای موفقیت نظامی به نیروی دریایی سلطنتی وابسته بود، سیاست به‌کارگیری اجباری را برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز خود دنبال می‌کرد. این امر باعث می‌شد کشتی‌های جنگی بریتانیا، کشتی‌های تجاری آمریکایی را در دریا متوقف کرده و ملوانان آمریکایی را برای خدمت در ناوگان خود ببرند.

اگرچه ایالات متحده از اقدامات انگلیس و فرانسه خشمگین بود، اما قدرت نظامی لازم برای جلوگیری از این تخلفات را نداشت. تجارت دریایی برای آمریکا حیاتی بود و این اقدامات ضربه بزرگی به اقتصاد نوپای آن وارد می‌کرد.

نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا و به‌کارگیری اجباری ملوانان

نیروی دریایی سلطنتی، بزرگترین نیروی دریایی جهان در آن زمان، با محاصره بنادر فرانسه و حفظ حضور نظامی در سراسر امپراتوری وسیع بریتانیا، به طور فعال در اروپا مشغول فعالیت بود. این امر باعث شد اندازه ناوگان به بیش از 170 کشتی جنگی افزایش یابد و به بیش از 140،000 نفر نیرو نیاز باشد. در حالی که ثبت‌نام داوطلبانه به طور کلی نیازهای نیروی انسانی این نیرو را در زمان صلح برآورده می‌کرد، گسترش ناوگان در زمان درگیری مستلزم استفاده از روش‌های دیگر برای تأمین تعداد کافی ملوان برای کشتی‌ها بود.

برای تأمین ملوان کافی، به نیروی دریایی سلطنتی اجازه داده شد تا سیاست به‌کارگیری اجباری را دنبال کند که به آن اجازه می‌داد هر مرد بریتانیایی سالم را به خدمت فوری درآورد. اغلب کاپیتان‌ها "گروه‌های دستگیری" را برای جمع‌آوری نیرو از میخانه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها در بنادر بریتانیا یا از کشتی‌های تجاری بریتانیا می‌فرستادند. دامنه این به‌کارگیری اجباری حتی به عرشه کشتی‌های تجاری بی‌طرف، از جمله کشتی‌های ایالات متحده نیز رسید. کشتی‌های جنگی بریتانیا عادت داشتند کشتی‌های بی‌طرف را متوقف کنند تا فهرست خدمه را بررسی کنند و ملوانان بریتانیایی را برای خدمت نظامی ببرند.

اگرچه قانون مقرر می‌کرد که سربازان اجباری باید شهروند بریتانیا باشند، اما این وضعیت به طور دقیق تفسیر نمی‌شد. بسیاری از ملوانان آمریکایی در بریتانیا متولد شده و شهروند آمریکایی شده بودند. با وجود داشتن گواهی‌نامه‌های شهروندی، این وضعیت اغلب توسط انگلیس به رسمیت شناخته نمی‌شد و بسیاری از ملوانان آمریکایی بر اساس معیار ساده "روزی انگلیسی، همیشه انگلیسی" دستگیر می‌شدند. بین سال‌های 1803 و 1812، تقریباً 5000-9000 ملوان آمریکایی به اجبار به نیروی دریایی سلطنتی فرستاده شدند، در حالی که سه چهارم آن‌ها شهروندان قانونی آمریکا بودند.

عمق این تنش‌ها زمانی بیشتر شد که نیروی دریایی سلطنتی کشتی‌هایی را در سواحل بنادر آمریکایی مستقر می‌کرد تا کشتی‌ها را برای یافتن کالاهای قاچاق و مردانی که می‌توانستند به اجبار به خدمت گرفته شوند، بازرسی کنند. این بازرسی‌ها اغلب در آب‌های سرزمینی آمریکا انجام می‌شد. اگرچه دولت آمریکا بارها به این عمل اعتراض کرد، اما وزیر امور خارجه بریتانیا، لرد هارووی، در سال 1804 با تحقیر نوشت: «ادعایی که آقای [جیمز مدیسون، وزیر امور خارجه] مطرح کرده مبنی بر اینکه پرچم آمریکا باید از هر فردی که در یک کشتی تجاری حضور دارد محافظت کند، آنقدر گزاف است که نیاز به رد جدی ندارد.» این سیاست به‌کارگیری اجباری، یکی از عوامل اصلی تنش بین آمریکا و بریتانیا در آستانه جنگ 1812 بود و نقض حاکمیت ملی و حقوق شهروندی آمریکا محسوب می‌شد.

واقعه چساپیک-لئوپارد: جرقه‌ای برای جنگ

سه سال بعد، موضوع به‌کارگیری اجباری ملوانان، منجر به حادثه‌ای جدی بین دو کشور شد. در بهار سال 1807، چندین ملوان از کشتی HMS Melampus (با 36 توپ) در حالی که کشتی در نورفولک ویرجینیا بود، فرار کردند. سه نفر از فراریان سپس در ناوچه USS Chesapeake (با 38 توپ) که در حال آماده شدن برای گشت زنی در دریای مدیترانه بود، ثبت نام کردند. پس از اطلاع از این موضوع، کنسول بریتانیا در نورفولک از کاپیتان استفان دکاتور، فرمانده حیاط نیروی دریایی در گاسپورت، خواستار بازگرداندن این افراد شد. این درخواست رد شد، همانطور که درخواست از مدیسون، رئیس جمهور وقت آمریکا، که معتقد بود این سه مرد آمریکایی هستند. اظهارات بعدی این موضوع را تأیید کرد و مردان ادعا کردند که به اجبار به خدمت گرفته شده‌اند.

تنش‌ها زمانی افزایش یافت که شایعاتی مبنی بر حضور دیگر فراریان بریتانیایی در خدمه چساپیک پخش شد. دریاسالار جورج سی. برکلی، فرمانده ایستگاه آمریکای شمالی، به هر کشتی جنگی بریتانیایی که با چساپیک روبرو می‌شود، دستور داد تا آن را متوقف کرده و برای یافتن فراریان از کشتی‌های HMS Belleisle (74 توپ)، HMS Bellona (74 توپ)، HMS Triumph (74 توپ)، HMS Chichester (70 توپ)، HMS Halifax (24 توپ) و HMS Zenobia (10 توپ) جستجو کند.

در 21 ژوئن 1807، کشتی HMS Leopard (با 50 توپ)، مدت کوتاهی پس از خروج چساپیک از دماغه ویرجینیا، به آن علامت داد. کاپیتان سالزبری هامفریز با فرستادن ستوان جان مید به عنوان پیام رسان به کشتی آمریکایی، خواستار بازرسی ناوچه برای یافتن فراریان شد. این درخواست به صراحت توسط کومودور جیمز بارون رد شد، کسی که دستور داد کشتی برای جنگ آماده شود. از آنجا که کشتی دارای خدمه تازه کار بود و عرشه‌ها با لوازم مورد نیاز برای سفری طولانی پر شده بود، این روند به کندی پیش رفت. پس از چند دقیقه گفتگوی پر سر و صدا بین هامفریز و بارون، لئوپارد ابتدا یک شلیک هشدار دهنده و سپس یک شلیک کامل به کشتی آمریکاییِ آماده‌نبود، انجام داد.

بارون که قادر به پاسخگویی نبود، تسلیم شد. سه نفر کشته و هجده نفر زخمی شدند. هامفریز با رد تسلیم، گروهی را برای بازرسی فرستاد که سه مرد و همچنین جنکین راتفورد را که از هالیفاکس فرار کرده بود، دستگیر کردند. راتفورد به هالیفاکس، نوا اسکوشیا برده شد و بعداً در 31 آگوست به دار آویخته شد، در حالی که سه نفر دیگر به 500 ضربه شلاق محکوم شدند (این حکم بعداً تخفیف یافت).

در پی واقعه چساپیک-لئوپارد، افکار عمومی خشمگین آمریکا خواستار جنگ و دفاع رئیس جمهور توماس جفرسون از حیثیت ملی شدند. جفرسون در عوض، مسیری دیپلماتیک را دنبال کرد، آب‌های آمریکا را به روی کشتی‌های جنگی بریتانیا بست، آزادی سه دریانورد را تأمین کرد و خواستار پایان دادن به به‌کارگیری اجباری شد. در حالی که بریتانیا غرامت این حادثه را پرداخت کرد، عمل به‌کارگیری اجباری بدون وقفه ادامه یافت. در 16 می 1811، کشتی USS President (با 58 توپ) با کشتی HMS Little Belt (با 20 توپ) درگیر شد، که گاهی اوقات به عنوان یک حمله تلافی جویانه برای واقعه چساپیک-لئوپارد تلقی می‌شود. این حادثه به دنبال درگیری بین HMS Guerriere (با 38 توپ) و USS Spitfire (با 3 توپ) در نزدیکی سندی هوک رخ داد که منجر به به‌کارگیری اجباری یک ملوان آمریکایی شد. کومودور جان راجرز با دیدن Little Belt در نزدیکی دماغه ویرجینیا، با این باور که کشتی بریتانیایی Guerriere است، به تعقیب آن پرداخت. پس از یک تعقیب طولانی، دو کشتی در حدود ساعت 10:15 شب به تبادل آتش پرداختند. پس از درگیری، هر دو طرف بارها استدلال کردند که طرف مقابل ابتدا شلیک کرده است. این واقعه و تداوم به‌کارگیری اجباری، خشم و انزجار از بریتانیا را در آمریکا افزایش داد و زمینه را برای جنگ 1812 فراهم ساخت.

مسائل مربوط به تجارت بی‌طرفانه

در حالی که موضوع به‌کارگیری اجباری ملوانان مشکلاتی را ایجاد کرده بود، رفتار بریتانیا و فرانسه در مورد تجارت بی‌طرفانه تنش‌ها را بیشتر تشدید کرد. ناپلئون که به طور موثر اروپا را فتح کرده بود اما قدرت دریایی لازم برای حمله به بریتانیا را نداشت، به دنبال فلج کردن اقتصادی این کشور جزیره‌ای بود. به همین منظور، او در نوامبر 1806 فرمان برلین را صادر کرد و سیستم قاره‌ای را تأسیس کرد که بر اساس آن، هرگونه تجارت، بی‌طرفانه یا غیر آن، با بریتانیا غیرقانونی اعلام شد.

در پاسخ، لندن در 11 نوامبر 1807، دستورالعمل‌هایی صادر کرد که بنادر اروپا را به روی تجارت بست و کشتی‌های خارجی را از ورود به آن‌ها منع کرد، مگر اینکه ابتدا در یک بندر بریتانیا پهلو بگیرند و عوارض گمرکی پرداخت کنند. برای اجرای این امر، نیروی دریایی سلطنتی محاصره قاره اروپا را تشدید کرد. ناپلئون که نمی‌خواست عقب بماند، یک ماه بعد با فرمان میلان پاسخ داد که تصریح می‌کرد هر کشتی که از قوانین انگلیس پیروی کند، دارایی انگلیس محسوب می‌شود و توقیف خواهد شد.

در نتیجه، کشتی‌رانی آمریکایی طعمه هر دو طرف شد. جفرسون با سوار شدن بر موج خشم ناشی از واقعه چساپیک-لئوپارد، قانون تحریم تجاری سال 1807 را در 25 دسامبر اجرا کرد. این قانون با ممنوع کردن پهلوگیری کشتی‌های آمریکایی در بنادر خارج از کشور، عملاً به تجارت خارجی آمریکا پایان داد. جفرسون با وجود این اقدام شدید، امیدوار بود با خارج کردن کشتی‌های آمریکایی از اقیانوس‌ها و محروم کردن بریتانیا و فرانسه از کالاهای آمریکایی، به تهدید کشتی‌های آمریکایی پایان دهد.

این قانون نتوانست به هدف خود مبنی بر تحت فشار قرار دادن ابرقدرت‌های اروپایی دست یابد و در عوض اقتصاد آمریکا را به شدت فلج کرد. تا دسامبر 1809، این قانون با قانون عدم مراوده جایگزین شد که تجارت خارجی را مجاز می‌دانست، اما نه با بریتانیا و فرانسه. این امر نیز نتوانست سیاست‌های آن‌ها را تغییر دهد. آخرین بازنگری در سال 1810 صادر شد که تمام تحریم‌ها را لغو کرد، اما اعلام کرد که اگر یک کشور حملات به کشتی‌های آمریکایی را متوقف کند، ایالات متحده تحریم‌هایی را علیه کشور دیگر آغاز خواهد کرد. ناپلئون با پذیرش این پیشنهاد، به مدیسون، رئیس جمهور وقت، قول داد که حقوق بی‌طرفانه رعایت خواهد شد. این توافق بیشتر خشم بریتانیا را برانگیخت، علی‌رغم این واقعیت که فرانسوی‌ها از تعهد خود سرپیچی کردند و به توقیف کشتی‌های بی‌طرف ادامه دادند. این محدودیت‌ها بر تجارت بی‌طرفانه و اقدامات تلافی‌جویانه آمریکا، نقش مهمی در شکل‌گیری فضای خصمانه پیش از جنگ 1812 ایفا کردند.

جنگ‌طلبان و توسعه‌طلبی در غرب

در سال‌های پس از انقلاب آمریکا، مهاجران به سمت غرب و آن سوی کوه‌های آپالاچی راندند تا سکونتگاه‌های جدیدی ایجاد کنند. با ایجاد قلمرو شمال غربی در سال 1787، تعداد فزاینده‌ای از مردم به ایالت‌های امروزی اوهایو و ایندیانا نقل مکان کردند و بومیان آمریکایی را در آن مناطق تحت فشار قرار دادند تا جابجا شوند. مقاومت اولیه در برابر سکونت سفیدپوستان منجر به درگیری‌هایی شد و در سال 1794، ارتش آمریکا کنفدراسیون غربی را در نبرد تیمبرز سقوط کرده شکست داد.

در طول پانزده سال بعد، نمایندگان دولت، مانند فرماندار ویلیام هنری هریسون، معاهدات و معاملات ارضی مختلفی را برای راندن بومیان آمریکایی به سمت غرب مذاکره کردند. این اقدامات با مخالفت چندین رهبر بومیان آمریکایی، از جمله رئیس قبیله شاونی، تکامسه، روبرو شد. او که برای ایجاد یک کنفدراسیون برای مخالفت با آمریکایی‌ها تلاش می‌کرد، از بریتانیا در کانادا کمک دریافت کرد و در صورت وقوع جنگ، وعده اتحاد داد. هریسون به دنبال شکستن این کنفدراسیون قبل از اینکه به طور کامل شکل بگیرد، برادر تکامسه، تنزکواتاوا، را در نبرد تیپکانو در 7 نوامبر 1811 شکست داد.

در این دوره، سکونت در مرزها با تهدید دائمی حملات بومیان آمریکایی مواجه بود. بسیاری معتقد بودند که این حملات توسط بریتانیا در کانادا تشویق و تأمین می‌شوند. اقدامات بومیان آمریکایی به پیشبرد اهداف بریتانیا در منطقه کمک می‌کرد که خواستار ایجاد یک کشور بومی آمریکایی بی‌طرف بود که به عنوان حائلی بین کانادا و ایالات متحده عمل کند. در نتیجه، خشم و انزجار از بریتانیا، که با حوادث دریایی دامن زده شده بود، در غرب شعله‌ور شد، جایی که گروه جدیدی از سیاستمداران معروف به "جنگ‌طلبان" شروع به ظهور کردند.

آن‌ها که از نظر روحی ملی‌گرا بودند، خواهان جنگ با بریتانیا برای پایان دادن به حملات، احیای حیثیت ملی و احتمالاً اخراج بریتانیا از کانادا بودند. چهره شاخص جنگ‌طلبان، هنری کلی از کنتاکی بود که در سال 1810 به مجلس نمایندگان انتخاب شد. او که قبلاً دو دوره کوتاه در سنا خدمت کرده بود، بلافاصله به عنوان رئیس مجلس انتخاب شد و این سمت را به یک منصب قدرت تبدیل کرد. در کنگره، کلی و برنامه جنگ‌طلبی توسط افرادی مانند جان سی. کالهون (کارولینای جنوبی)، ریچارد منتور جانسون (کنتاکی)، فلیکس گراندی (تنسی) و جورج تروپ (جورجیا) حمایت می‌شدند. با هدایت بحث‌ها توسط کلی، او اطمینان حاصل کرد که کنگره در مسیر جنگ قرار می‌گیرد. این جنگ‌طلبان با تحریک احساسات ملی‌گرایانه و دامن زدن به ناآرامی‌ها در مرزهای غربی، نقش مهمی در سوق دادن آمریکا به سمت جنگ 1812 ایفا کردند.

خیلی کم، خیلی دیر

کلی و همراهانش با تکیه بر مسائل به‌کارگیری اجباری، حملات بومیان آمریکایی و توقیف کشتی‌های آمریکایی، در اوایل سال 1812، علیرغم عدم آمادگی نظامی کشور، خواستار جنگ شدند. اگرچه معتقد بودند که تسخیر کانادا کار ساده‌ای خواهد بود، تلاش‌هایی برای گسترش ارتش صورت گرفت، اما بدون موفقیت چشمگیر. در لندن، دولت پادشاه جورج سوم عمدتاً درگیر حمله ناپلئون به روسیه بود.

با وجود ضعف ارتش آمریکا، بریتانیا نمی‌خواست علاوه بر درگیری بزرگتر در اروپا، در آمریکای شمالی نیز وارد جنگ شود. در نتیجه، پارلمان شروع به بحث در مورد لغو دستورالعمل‌های شورای سلطنتی و عادی‌سازی روابط تجاری با ایالات متحده کرد. این امر در 16 ژوئن به تعلیق آن‌ها و در 23 ژوئن به حذف آن‌ها منجر شد.

کلی به دلیل کندی ارتباطات، از تحولات لندن بی‌اطلاع بود و رهبری بحث برای جنگ را در واشنگتن بر عهده داشت. این یک اقدام از روی اکراه بود و ملت نتوانست در یک فراخوان واحد برای جنگ متحد شود. در برخی مناطق، مردم حتی بحث می‌کردند که با چه کسی بجنگند: بریتانیا یا فرانسه. در 1 ژوئن، مدیسون پیام جنگی خود را که بر شکایات دریایی متمرکز بود، به کنگره ارائه کرد. سه روز بعد، مجلس نمایندگان با 79 رای موافق در برابر 49 رای مخالف به جنگ رای داد. بحث در سنا گسترده‌تر بود و تلاش‌هایی برای محدود کردن دامنه درگیری یا به تأخیر انداختن تصمیم صورت گرفت.

این تلاش‌ها شکست خورد و در 17 ژوئن، سنا با اکراه با 19 رای موافق در برابر 13 رای مخالف به جنگ رای داد. این نزدیک‌ترین رای گیری برای جنگ در تاریخ کشور بود. مدیسون روز بعد اعلامیه جنگ را امضا کرد. هنری آدامز هفتاد و پنج سال بعد با جمع‌بندی این بحث نوشت: «بسیاری از ملت‌ها با شادی خالص وارد جنگ می‌شوند، اما شاید ایالات متحده اولین ملتی بود که خود را به جنگی که از آن می‌ترسید وادار کرد، به این امید که خود جنگ روحیه‌ای را که فاقد آن بودند، ایجاد کند.» این تعلل و دودلی در اعلام جنگ و عدم آمادگی نظامی آمریکا، از عوامل مهم در طولانی شدن و پرهزینه بودن جنگ 1812 بود.

رویدادهای تاریخی

بیشتر