انقلاب نیکاراگوئه: تاریخ، علل، پیامدها و میراث

ساندینیستاها وارد ماناگوا می شوند، 1979
Bettmann / Getty Images

انقلاب نیکاراگوئه، فرایندی چند دهه‌ای بود با هدف رهایی این کشور کوچک آمریکای مرکزی از سلطه امپریالیسم ایالات متحده و دیکتاتوری سرکوبگر خانواده سوموزا. این انقلاب در اوایل دهه 1960 با تأسیس جبهه آزادی‌بخش ملی ساندینیستا (FSLN) آغاز شد، اما اوج فعالیت‌های آن به اواسط دهه 1970 بازمی‌گردد. درگیری بین شورشیان ساندینیستا و گارد ملی از سال 1978 تا 1979 به سرنگونی دیکتاتوری توسط FSLN انجامید. ساندینیستاها از سال 1979 تا 1990 حکومت کردند و این سال به عنوان پایان انقلاب نیکاراگوئه در نظر گرفته می‌شود.

نکات کلیدی: انقلاب نیکاراگوئه

  • توضیح مختصر: انقلاب نیکاراگوئه در نهایت موفق به سرنگونی دیکتاتوری چند دهه‌ای خانواده سوموزا شد.
  • شخصیت‌های اصلی: آناستازیو سوموزا دبایله، گارد ملی نیکاراگوئه، ساندینیستاها (FSLN)
  • تاریخ شروع: انقلاب نیکاراگوئه، فرایندی چند دهه‌ای بود که در اوایل دهه 1960 با تأسیس FSLN آغاز شد، اما فاز نهایی و عمده درگیری‌ها از اواسط سال 1978 شروع شد.
  • تاریخ پایان: ساندینیستاها در انتخابات فوریه 1990 قدرت را از دست دادند که به عنوان پایان انقلاب نیکاراگوئه تلقی می‌شود.
  • تاریخ مهم دیگر: 19 ژوئیه 1979، زمانی که ساندینیستاها موفق به خلع قدرت دیکتاتوری سوموزا و به دست گرفتن قدرت شدند.
  • مکان: نیکاراگوئه

نیکاراگوئه پیش از 1960: دوران دیکتاتوری سوموزا

از سال 1937، نیکاراگوئه تحت سلطه دیکتاتوری به نام آناستازیو سوموزا گارسیا بود. او که از طریق گارد ملی آموزش دیده توسط ایالات متحده به قدرت رسیده بود، رئیس‌جمهور منتخب دموکراتیک، خوان ساکاسا را سرنگون کرد. سوموزا با تکیه بر کنترل گارد ملی و مماشات با ایالات متحده، به مدت 19 سال بر نیکاراگوئه حکومت کرد. گارد ملی به فساد بدنام بود، در قمار، فحشا و قاچاق دست داشت و از شهروندان رشوه می‌گرفت. به گفته توماس واکر و کریستین وید، دانشمندان علوم سیاسی، "گارد ملی نوعی مافیا با لباس نظامی بود... محافظان شخصی خانواده سوموزا".

آناستازیو سوموزا گارسیا، 1936
آناستازیو سوموزا گارسیا، فرمانده گارد ملی و رهبر شورش نیکاراگوئه که منجر به استعفای رئیس جمهور خوان بی. ساکاسا شد.

سوموزا به ایالات متحده اجازه داد تا در طول جنگ جهانی دوم یک پایگاه نظامی در نیکاراگوئه ایجاد کند و همچنین یک منطقه آموزشی در اختیار سیا قرار داد تا کودتایی را که منجر به سرنگونی رئیس‌جمهور منتخب دموکراتیک گواتمالا، یاکوبو آربنز شد، برنامه‌ریزی کند. سوموزا در سال 1956 توسط یک شاعر جوان ترور شد. با این حال، او از قبل برنامه‌های جانشینی را آماده کرده بود و پسرش، لوئیس، بلافاصله قدرت را به دست گرفت. پسر دیگر او، آناستازیو سوموزا دبایله، ریاست گارد ملی را بر عهده گرفت و به زندانی کردن رقبای سیاسی پرداخت. لوئیس به دوستی با ایالات متحده ادامه داد و به تبعیدیان کوبایی مورد حمایت سیا اجازه داد تا از نیکاراگوئه برای حمله ناموفق خلیج خوک‌ها استفاده کنند.

ظهور جبهه آزادی‌بخش ملی ساندینیستا (FSLN)

جبهه آزادی‌بخش ملی ساندینیستا (FSLN) در سال 1961 توسط کارلوس فونسکا، سیلویو مایورگا و توماس بورگه، سه سوسیالیست که از موفقیت انقلاب کوبا الهام گرفته بودند، تأسیس شد. FSLN به نام آگوستو سزار ساندینو، که در دهه 1920 علیه امپریالیسم ایالات متحده در نیکاراگوئه مبارزه کرد، نامگذاری شد. او پس از موفقیت در بیرون راندن نیروهای آمریکایی در سال 1933، در سال 1934 به دستور آناستازیو سوموزا (پدر)، در حالی که مسئولیت گارد ملی را بر عهده داشت، ترور شد. اهداف FSLN ادامه مبارزه ساندینو برای حاکمیت ملی، به ویژه پایان دادن به امپریالیسم ایالات متحده و دستیابی به یک انقلاب سوسیالیستی بود که به استثمار کارگران و دهقانان نیکاراگوئه پایان دهد.

در طول دهه 1960، فونسکا، مایورگا و بورگه زمان زیادی را در تبعید گذراندند (FSLN در واقع در هندوراس تأسیس شد). FSLN چندین حمله به گارد ملی انجام داد، اما به دلیل نداشتن نیروهای کافی یا آموزش نظامی لازم، عمدتاً ناموفق بود. FSLN بیشتر دهه 1970 را صرف ایجاد پایگاه‌های خود در مناطق روستایی و شهری کرد. با این وجود، این تقسیم جغرافیایی منجر به ایجاد دو جناح مختلف از FSLN شد و جناح سومی نیز در نهایت به رهبری دانیل اورتگا ظهور کرد. بین سال‌های 1976 و 1978، تقریباً هیچ ارتباطی بین این جناح‌ها وجود نداشت.

ساندینیستاها، 1978
ساندینیستاها در استلی. 19 سپتامبر، گارد ملی حمله‌ای را به این شهر آغاز کرد.

افزایش نارضایتی‌ها علیه رژیم سوموزا

پس از زلزله ویرانگر سال 1972 ماناگوئه که منجر به کشته شدن 10,000 نفر شد، خانواده سوموزا بخش عمده‌ای از کمک‌های بین‌المللی ارسالی به نیکاراگوئه را اختلاس کردند که این امر خشم گسترده‌ای را در میان نخبگان اقتصادی برانگیخت. جذب نیروهای FSLN به ویژه در میان جوانان افزایش یافت. بازرگانانی که از مالیات‌های اضطراری تحمیل شده بر خود ناراضی بودند، از ساندینیستاها حمایت مالی کردند. FSLN سرانجام در دسامبر 1974 حمله‌ای موفقیت‌آمیز انجام داد: آن‌ها گروهی از شرکت‌کنندگان نخبه در یک مهمانی را به گروگان گرفتند و رژیم سوموزا (که اکنون تحت رهبری آناستازیو کوچک‌تر، برادر لوئیس بود) مجبور شد باج پرداخت کند و زندانیان FSLN را آزاد کند.

واکنش رژیم سوموزا شدید بود: گارد ملی برای "ریشه‌کن کردن تروریست‌ها" به مناطق روستایی اعزام شد و به گفته واکر و وید، "به غارت گسترده، حبس خودسرانه، شکنجه، تجاوز جنسی و اعدام بدون محاکمه صدها دهقان دست زد." این اقدامات در منطقه‌ای رخ داد که بسیاری از مبلغان مذهبی کاتولیک در آن مستقر بودند و کلیسا گارد ملی را محکوم کرد. به گفته واکر و وید، "تا اواسط دهه، سوموزا به عنوان یکی از بدترین ناقضان حقوق بشر در نیمکره غربی شناخته می‌شد."

آناستازیو سوموزا دبایله، 1979
آناستازیو سوموزا دبایله، رئیس جمهور نیکاراگوئه در مقابل ردیفی از سلاح‌ها نشسته است.

تا سال 1977، کلیسا و نهادهای بین‌المللی نقض حقوق بشر توسط رژیم سوموزا را محکوم می‌کردند. جیمی کارتر در ایالات متحده با کارزاری متمرکز بر ترویج حقوق بشر توسط ایالات متحده در سطح بین‌المللی انتخاب شده بود. او رژیم سوموزا را تحت فشار قرار داد تا به سوء استفاده از دهقانان پایان دهد و از کمک‌های نظامی و بشردوستانه به عنوان اهرم فشار استفاده کرد. این روش جواب داد: سوموزا کارزار وحشت را متوقف کرد و آزادی مطبوعات را دوباره برقرار کرد. همچنین در سال 1977، او دچار حمله قلبی شد و برای چند ماه از کار برکنار شد. در غیاب او، اعضای رژیم او شروع به غارت خزانه‌داری کردند.

روزنامه La Prensa به سردبیری پدرو خواکین چامورو فعالیت‌های اپوزیسیون را پوشش می‌داد و جزئیات نقض حقوق بشر و فساد رژیم سوموزا را افشا می‌کرد. این امر FSLN را جسورتر کرد و فعالیت‌های شورشی را افزایش داد. چامورو در ژانویه 1978 ترور شد که این امر خشم عمومی را برانگیخت و آغازگر مرحله نهایی انقلاب بود.

مرحله نهایی انقلاب

در سال 1978، جناح FSLN به رهبری اورتگا، با راهنمایی ظاهری فیدل کاسترو، تلاش کرد تا ساندینیستاها را متحد کند. تعداد چریک‌ها حدود 5000 نفر بود. در ماه اوت، 25 ساندینیستا در لباس مبدل گارد ملی به کاخ ملی حمله کردند و کل کنگره نیکاراگوئه را به گروگان گرفتند. آن‌ها خواستار پول و آزادی همه زندانیان FSLN شدند که رژیم با آن موافقت کرد. ساندینیستاها در 9 سپتامبر خواستار قیام ملی شدند و حملات هماهنگی را به شهرها آغاز کردند.

ساندینیستاها پس از گروگان‌گیری، 1978
ادن پاستورا، معروف به فرمانده صفر، در پایان یک هواپیماربایی و گروگان‌گیری در ماناگوئه، نیکاراگوئه، با سایر چریک‌های ساندینیستا سوار یک اتوبوس می‌شود.

کارتر نیاز به فرونشاندن خشونت در نیکاراگوئه را دید و سازمان کشورهای آمریکایی با پیشنهاد ایالات متحده برای میانجی‌گری سیاسی موافقت کرد. سوموزا با میانجی‌گری موافقت کرد، اما پیشنهاد برگزاری انتخابات آزاد را رد کرد. در اوایل سال 1979، دولت کارتر کمک‌های نظامی به گارد ملی را قطع کرد و از سایر کشورها خواست تا از تأمین مالی ساندینیستاها خودداری کنند. با این وجود، وقایع نیکاراگوئه از کنترل کارتر خارج شده بود.

تا بهار سال 1979، FSLN مناطق مختلفی را تحت کنترل خود داشت و با مخالفان میانه‌رو سوموزا به توافق رسیده بود. در ماه ژوئن، ساندینیستاها اعضای دولت پسا سوموزا را معرفی کردند، از جمله اورتگا و دو عضو دیگر FSLN، و همچنین سایر رهبران اپوزیسیون. در همان ماه، مبارزان ساندینیستا شروع به حرکت به سمت ماناگوئه کردند و درگیر تبادل آتش با گارد ملی شدند. در ماه ژوئیه، سفیر آمریکا در نیکاراگوئه به سوموزا اطلاع داد که برای به حداقل رساندن خونریزی باید کشور را ترک کند.

پیروزی ساندینیستاها

در 17 ژوئیه، سوموزا به ایالات متحده فرار کرد. کنگره نیکاراگوئه به سرعت فرانسیسکو اورکویو، متحد سوموزا را انتخاب کرد، اما هنگامی که او اعلام کرد قصد دارد تا پایان دوره سوموزا (1981) در دفتر بماند و مانع از عملیات آتش‌بس شود، روز بعد مجبور به استعفا شد. گارد ملی فروپاشید و بسیاری به گواتمالا، هندوراس و کاستاریکا تبعید شدند. ساندینیستاها در 19 ژوئیه با پیروزی وارد ماناگوئه شدند و بلافاصله یک دولت موقت تشکیل دادند. انقلاب نیکاراگوئه در نهایت مسئول مرگ 2 درصد از جمعیت نیکاراگوئه، یعنی 50000 نفر بود.

ساندینیستاها در ماناگوئه پیروزمندانه
چریک‌های ساندینیستا پس از استعفا و سلب مالکیت دیکتاتور آناستازیو سوموزا، پیروزمندانه وارد ماناگوئه پایتخت نیکاراگوئه می‌شوند.

پیامدها و نتایج انقلاب

کارتر به منظور حفظ نفوذ، در سپتامبر 1979 با دولت موقت نیکاراگوئه در کاخ سفید دیدار کرد و از کنگره درخواست کرد تا کمک‌های بیشتری به نیکاراگوئه ارائه دهد. به گفته دفتر تاریخ‌نگاری ایالات متحده، "این قانون مستلزم ارائه گزارش‌های شش ماهه از سوی وزیر امور خارجه در مورد وضعیت حقوق بشر در نیکاراگوئه بود و تصریح می‌کرد که اگر نیروهای خارجی در نیکاراگوئه امنیت ایالات متحده یا هر یک از متحدان آمریکای لاتین آن را تهدید کنند، این کمک‌ها قطع خواهد شد." ایالات متحده بیشتر نگران تأثیر انقلاب نیکاراگوئه بر کشورهای همسایه، به ویژه السالوادور بود که به زودی در میانه جنگ داخلی خود قرار می‌گرفت.

ساندینیستاها با وجود ایدئولوژی مارکسیستی، سوسیالیسم متمرکز به سبک شوروی را پیاده نکردند، بلکه به جای آن از یک مدل دولتی-خصوصی استفاده کردند. با این وجود، آن‌ها اصلاحات ارضی و کاهش فقر گسترده در مناطق روستایی و شهری را در دستور کار خود قرار دادند. FSLN همچنین یک کارزار گسترده سوادآموزی را آغاز کرد. پیش از سال 1979 حدود نیمی از جمعیت بی‌سواد بودند، اما این رقم تا سال 1983 به 13 درصد کاهش یافت.

کارزار سوادآموزی در نیکاراگوئه
کارزار ریشه‌کنی بی‌سوادی در سان رافائل، جایی که یک دختر 12 ساله به سایر کودکان و نوجوانان نحوه خواندن و نوشتن را در بیرون از خانه یک کشاورز آموزش می‌دهد.

در دوران ریاست جمهوری کارتر، ساندینیستاها نسبتاً از تجاوزات ایالات متحده در امان بودند، اما با انتخاب رونالد ریگان، همه چیز تغییر کرد. کمک‌های اقتصادی به نیکاراگوئه در اوایل سال 1981 متوقف شد و ریگان به سیا اجازه داد تا یک نیروی شبه‌نظامی تبعیدی در هندوراس را برای آزار و اذیت نیکاراگوئه تأمین مالی کند. بیشتر سربازان وظیفه از اعضای گارد ملی در زمان سوموزا بودند. ایالات متحده در طول دهه 1980 یک جنگ پنهانی علیه ساندینیستاها به راه انداخت که در ماجرای ایران-کنترا به اوج خود رسید. تا حد زیادی در نتیجه مجبور شدن FSLN به دفاع از خود در برابر کنتراها که بودجه برنامه‌های اجتماعی را منحرف کرد، این حزب در سال 1990 قدرت را از دست داد.

میراث انقلاب

اگرچه انقلاب ساندینیستا در بهبود کیفیت زندگی مردم نیکاراگوئه موفق بود، اما FSLN تنها کمی بیش از یک دهه در قدرت بود که زمان کافی برای دگرگونی واقعی جامعه نبود. دفاع از خود در برابر تجاوزات کنترا مورد حمایت سیا، منابع مورد نیاز را که در غیراینصورت صرف برنامه‌های اجتماعی می‌شد، از بین برد. بنابراین، میراث انقلاب نیکاراگوئه به اندازه انقلاب کوبا فراگیر نبود.

با این وجود، FSLN در سال 2006 تحت رهبری دانیل اورتگا دوباره قدرت را به دست گرفت. متأسفانه، این بار او نشان داده است که بیشتر اقتدارگرا و فاسد است: اصلاحات قانون اساسی برای اجازه دادن به او برای ماندن در قدرت انجام شده است و در آخرین انتخابات سال 2016، همسرش به عنوان معاون او انتخاب شد.

رویدادهای تاریخی

بیشتر

علل جنگ 1812 چه بود؟

این مقاله به بررسی علل جنگ 1812 و پیامدهای آن برای ایالات متحده آمریکا می پردازد....