مایا، حوری یونانی و مادر هرمس: داستان عشق پنهان و تولد خدای زیرکی

مایا، حوری یونانی و مادر هرمس

در اساطیر یونان، مایا، حوری دریایی زیبا، به عنوان مادر هرمس (در روم باستان، مرکوری) شناخته می‌شود. او که حاصل عشق پنهانی زئوس و مایا بود، شخصیتی کلیدی در اسطوره‌ها به شمار می‌رود. رومیان، مایا را با الهه بهار، مایا مایستاس، مرتبط می‌دانستند.

خلاصه نکات کلیدی:

  • مایا برای پنهان کردن رابطه‌اش با زئوس از هرا، همسر قدرتمند او، در غاری زندگی می‌کرد.
  • هرمس، پسر مایا و زئوس، به سرعت رشد کرد و در کودکی بسیار شیطان و بازیگوش بود.
  • هرمس چنگ را اختراع کرد و آن را در ازای فرمانروایی بر گله‌داران به آپولو داد.

پیشینه و زندگی شخصی مایا

مایا، دختر تیتان اطلس و پلئیونه، یکی از هفت حوری کوهستانی معروف به پروین (پلئیادس) بود. او رابطه‌ای عاشقانه با زئوس، خدای خدایان و همسر هرا، داشت. در سرودهای هومری، این رابطه پنهانی به این شکل توصیف شده است: "او همواره از جمع خدایان مبارک دوری می‌جست و در غاری تاریک زندگی می‌کرد، و در آنجا پسر کرونوس [زئوس] در دل شب با آن حوری موفرفری همبستر می‌شد، در حالی که هرا با بازوان سپید در خوابی شیرین فرو رفته بود: و نه خدای جاودانی و نه انسان فانی از این ماجرا خبر نداشت."

حاصل این عشق، پسری به نام هرمس بود. هرمس به میراث خود افتخار می‌کرد و در نمایشنامه ایون اثر اوریپید می‌گوید: "اطلس، که آسمان، خانه باستانی خدایان را بر شانه‌های برنزین خود حمل می‌کند، پدر مایا از یک الهه بود؛ او مرا، هرمس را، برای زئوس بزرگ به دنیا آورد؛ و من خدمتکار خدایان هستم."

با این حال، مایا مجبور بود از ترس هرا در غاری در کوه کیلن پنهان شود، همانطور که در ویرژیل آمده است:

«پدرت مرکوری است که مدت‌ها پیش
مایای زیبا او را در قله سرد کیلن به دنیا آورد.
مایای زیبا، اگر به شهرت اعتماد کنیم،
دختر اطلس بود که آسمان را نگه می‌دارد.»

هرمس، پسر مایا

در نمایشنامه «ردیاب‌ها» اثر سوفوکل، حوری کوهستانی نحوه مراقبت از نوزاد هرمس را اینگونه شرح می‌دهد: «این موضوع حتی بین خدایان هم یک راز است، مبادا خبری به هرا برسد.» سیلنه می‌افزاید: «می‌بینی، زئوس مخفیانه به خانه اطلس آمد... نزد الهه‌ای با دامن بلند... و در غاری پسری یگانه به وجود آورد. من خودم او را بزرگ می‌کنم، زیرا قدرت مادرش مانند طوفانی بر اثر بیماری از بین رفته است.»

هرمس به سرعت بزرگ شد. سیلنه با حیرت می‌گوید: «او روز به روز به طرز عجیبی رشد می‌کند و من شگفت‌زده و وحشت‌زده هستم. حتی شش روز از تولدش نمی‌گذرد و او به اندازه یک مرد جوان قد کشیده است.» تنها نیم روز پس از تولدش، شروع به نواختن موسیقی کرد! سرود هومری (4) به هرمس می‌گوید: «با سپیده دم متولد شد، در نیمروز چنگ می‌نواخت، و در عصر روز چهارم ماه، گاوهای آپولوی دورزن را دزدید. زیرا در آن روز مایای ملکه او را به دنیا آورد.»

هرمس چگونه گاوهای آپولو را دزدید؟ سرود چهارم هومری شرح می‌دهد که چگونه این حقه باز از دزدیدن گله‌های برادر ناتنی بزرگتر خود لذت می‌برد. او لاک‌پشتی را برداشت، گوشتش را بیرون آورد و روده گوسفند را از روی آن کشید تا اولین چنگ را بسازد. سپس، "پنجاه گاو پر سر و صدا را از گله جدا کرد و آنها را پراکنده در مکانی شنی راند، رد پاهایشان را" با جارو کردن از بین برد. او پنجاه گاو از بهترین گاوهای آپولو را برداشت و ردپاهایش را پنهان کرد تا خدا نتواند آنها را پیدا کند.

هرمس گاوی را کشت و مقداری استیک پخت. وقتی به خانه نزد مادرش مایا بازگشت، او از این کار خوشحال نشد. هرمس پاسخ داد: «مادر، چرا می‌خواهی مرا مانند کودکی ناتوان بترسانی که قلبش کلمات سرزنش کمی می‌داند، کودکی ترسو که از سرزنش مادرش می‌ترسد؟» اما او کودک نبود و آپولو به زودی از کارهای بد او مطلع شد. هرمس سعی کرد خود را به خواب بزند، اما آپولو فریب نخورد.

آپولو هرمس "نوزاد" را به دادگاه زئوس برد. زئوس هرمس را مجبور کرد تا به آپولو نشان دهد که گاوها کجا پنهان شده‌اند. در واقع، این خدای نوزاد آنقدر جذاب بود که آپولو تصمیم گرفت قلمرو خود را به عنوان ارباب گله داران و تمام گاوهایش به هرمس بدهد. در عوض، هرمس چنگی را که اختراع کرده بود به آپولو داد - و بدین ترتیب فرمانروایی بر موسیقی را به او بخشید.

تاریخ و فرهنگ باستان

بیشتر