مصرفگرایی چیست؟ بررسی ابعاد پنهان و تاثیرات مخرب آن بر زندگی

مصرفگرایی فراتر از یک فعالیت اقتصادی ساده است. جامعهشناسان آن را به عنوان یک ایدئولوژی قدرتمند در جوامع غربی میشناسند که طرز فکر، ارزشها، روابط، هویت و رفتار ما را شکل میدهد. در واقع، فرهنگ مصرف ما را به سمت جستجوی خوشبختی و رضایت از طریق خرید بیرویه سوق میدهد و به عنوان یک جزء ضروری از جامعه سرمایهداری عمل میکند؛ جامعهای که نیازمند تولید انبوه و رشد بیوقفه فروش است.
مصرفگرایی به ما القا میکند که خوشبختی در خرید کردن خلاصه میشود و به این ترتیب، ارزشها و رفتارهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد. خرید کردن به ابزاری برای نمایش هویت تبدیل میشود و به طور مستقیم بر خودپنداره ما اثر میگذارد. این ایدئولوژی یک عطش دائمی در ما ایجاد میکند و باعث میشود همواره احساس کنیم برای خوشبخت بودن، کافی نیست.
تعاریف جامعهشناختی مصرفگرایی
تعاریف مختلفی از مصرفگرایی وجود دارد. برخی جامعهشناسان آن را وضعیتی اجتماعی میدانند که در آن مصرف، نقشی "بسیار مهم و حتی محوری" در زندگی فرد ایفا میکند، یا حتی "هدف غایی هستی" تلقی میشود. این درک، جامعه را حول محور هدایت خواستهها، نیازها، آرزوها و جستجوی رضایت عاطفی به سمت مصرف کالاها و خدمات مادی، متحد میکند.
جامعهشناسان همچنین مصرفگرایی را به عنوان یک "شیوه زندگی" توصیف میکنند؛ "ایدئولوژیای که به طرز فریبندهای افراد را به سیستم تولید انبوه پیوند میدهد" و مصرف را "از وسیلهای برای رسیدن به هدف، به خود هدف" تبدیل میکند. در نتیجه، کسب کالاها به بنیان هویت و حس خودمان تبدیل میشود. در حالت افراطی، مصرفگرایی به برنامهای درمانی برای جبران ناخوشیهای زندگی و حتی راهی برای رستگاری شخصی تقلیل مییابد.
با الهام از نظریه کارل مارکس در مورد از خود بیگانگی کارگران در نظام سرمایهداری، انگیزههای مصرفگرایانه به یک نیروی اجتماعی جدا از فرد و مستقل از آن تبدیل میشوند. محصولات و برندها به نیرویی تبدیل میشوند که هنجارها، روابط اجتماعی و ساختار کلی جامعه را پیش میبرد و بازتولید میکند. مصرفگرایی زمانی وجود دارد که کالاهای مصرفی مورد نظر ما، رویدادهای جامعه را هدایت میکنند یا حتی کل نظام اجتماعی ما را شکل میدهند. جهانبینی، ارزشها و فرهنگ غالب، از مصرف بیارزش و زودگذر الهام میگیرند.
مصرفگرایی نوعی از آرایش اجتماعی است که در نتیجه بازیافت خواستهها، تمایلات و آرزوهای عادی، دائمی و به اصطلاح "بیطرف از نظر رژیم" انسانی، به نیروی محرکه اصلی جامعه به وجود میآید؛ نیرویی که بازتولید سیستماتیک، انسجام اجتماعی، قشربندی اجتماعی و شکلگیری افراد انسانی را هماهنگ میکند و همچنین نقش مهمی در فرایندهای سیاستهای فردی و گروهی ایفا میکند. (زیگمونت باومن، "مصرف زندگی")
تاثیرات روانشناختی مصرفگرایی
تمایلات مصرفگرایانه، درک ما از خودمان، نحوه ارتباطمان با دیگران و میزان سازگاری و ارزشمندیمان در جامعه را تعیین میکنند. از آنجا که ارزشهای اجتماعی و اقتصادی فردی توسط عادات خرج کردن تعریف و تایید میشوند، مصرفگرایی به لنز ایدئولوژیکی تبدیل میشود که از طریق آن جهان، امکانات و گزینههای دستیابی به اهداف را تجربه میکنیم. مصرفگرایی "احتمالات انتخابها و رفتارهای فردی" را دستکاری میکند.
مصرفگرایی ما را به گونهای شکل میدهد که تمایل به کسب کالاهای مادی نه به دلیل کاربردی بودن، بلکه به دلیل پیامی که درباره ما میدهند، داریم. جدیدترین و بهترینها را میخواهیم تا با دیگران هماهنگ شویم یا از آنها پیشی بگیریم. به این ترتیب، یک "حجم و شدت فزاینده از تمایلات" را تجربه میکنیم. در یک جامعه مصرفکننده، شادی و جایگاه اجتماعی با منسوخ شدن برنامهریزیشده و مبتنی بر خرید و دور انداختن کالاها، تغذیه میشوند. مصرفگرایی هم به سیریناپذیری خواستهها و نیازها وابسته است و هم آن را بازتولید میکند.
ترفند ظالمانه این است که یک جامعه مصرفکننده از ناتوانی در مصرف کافی و شکست نهایی سیستم تولید انبوه در راضی کردن هر کسی، شکوفا میشود. در حالی که این سیستم وعده میدهد نیازها را برآورده کند، فقط برای مدت کوتاهی این کار را انجام میدهد. مصرفگرایی به جای پرورش شادی، ترس را پرورش میدهد - ترس از عدم انطباق، نداشتن چیزهای مناسب، عدم نشان دادن شخصیت یا جایگاه اجتماعی مناسب. مصرفگرایی با نارضایتی دائمی تعریف میشود.
- جامعه شناسی
- علوم اجتماعی