جنگ داخلی انگلستان: از خودکامگی چارلز تا پیروزی پارلمان

جنگهای داخلی انگلستان، که بین سالهای ۱۶۴۲ تا ۱۶۵۱ به طول انجامید، شاهد رویارویی پادشاه چارلز اول (۱۶۰۰-۱۶۴۹) و پارلمان بر سر کنترل دولت انگلستان بود. این جنگ، ریشه در اختلاف بر سر قدرت پادشاهی و حقوق پارلمان داشت. در مراحل اولیه جنگ، طرفداران پارلمان انتظار داشتند که چارلز را به عنوان پادشاه حفظ کنند، اما با اختیارات گستردهتر برای پارلمان. اگرچه سلطنتطلبان در ابتدا پیروزیهایی کسب کردند، اما در نهایت پارلمان پیروز شد.
با پیشرفت درگیری، چارلز اعدام شد و یک جمهوری شکل گرفت. این دولت، که به عنوان "مشترکالمنافع انگلستان" شناخته میشد، بعدها تحت رهبری الیور کرامول (۱۵۹۹-۱۶۵۸) به "حکومت تحتالحمایه" تبدیل شد. اگرچه چارلز دوم (۱۶۳۰-۱۶۸۵) در سال ۱۶۶۰ برای تصدی تاج و تخت دعوت شد، پیروزی پارلمان این رویه را ایجاد کرد که پادشاه نمیتواند بدون رضایت پارلمان حکومت کند و کشور را در مسیر یک سلطنت مشروطه رسمی قرار داد. این جنگها نقطهی عطفی در تاریخ سیاسی انگلستان بود و راه را برای نظام پارلمانی هموار کرد.
ریشههای جنگ داخلی انگلستان: خودکامگی پادشاه و خشم ملت

چارلز اول، که در سال ۱۶۲۵ بر تخت پادشاهی انگلستان، اسکاتلند و ایرلند نشست، به حق الهی پادشاهان اعتقاد داشت. او معتقد بود که حق حکمرانیاش از جانب خدا به او رسیده است، نه از هیچ مرجع زمینی. این باور، منجر به درگیریهای مکرر او با پارلمان شد، زیرا تصویب آنها برای جمعآوری بودجه ضروری بود. او پارلمان را در چندین نوبت منحل کرد و از حملات آنها به وزرایش و عدم تمایلشان به تأمین بودجه مورد نیازش خشمگین بود. در سال ۱۶۲۹، چارلز تصمیم گرفت که دیگر پارلمان را فرا نخواند و شروع به تأمین مالی حکومت خود از طریق مالیاتهای منسوخ شده مانند "مالیات کشتی" و جریمههای مختلف کرد.
این رویکرد، خشم مردم و اشراف را برانگیخت و دوره بین سالهای ۱۶۲۹ تا ۱۶۴۰ به عنوان "حکومت شخصی چارلز اول" و همچنین "یازده سال استبداد" شناخته شد. پادشاه که دائماً با کمبود بودجه مواجه بود، دریافت که سیاست اغلب توسط وضعیت مالی کشور تعیین میشود. در سال ۱۶۳۸، چارلز با مشکلاتی مواجه شد، زمانی که تلاش کرد یک کتاب نیایش جدید را به کلیسای اسکاتلند تحمیل کند. این اقدام، جنگهای اسقفها (۱۶۳۹-۱۶۴۰) را آغاز کرد و باعث شد اسکاتلندیها شکایات خود را در "پیمان ملی" ثبت کنند. این خودکامگی چارلز اول و نادیده گرفتن خواسته های مردم، یکی از مهم ترین دلایل جنگ داخلی انگلستان به شمار می رود.
جاده منتهی به جنگ: از پیمان بریک تا یورش به پارلمان

چارلز اول، با گردآوری نیرویی ناکارآمد متشکل از حدود ۲۰,۰۰۰ سرباز، در بهار سال ۱۶۳۹ به سمت شمال لشکر کشید. او که به برویک در مرز اسکاتلند رسیده بود، در آنجا اردو زد و به زودی وارد مذاکره با اسکاتلندیها شد. پیمان برویک که در تاریخ ۱۹ ژوئن ۱۶۳۹ به امضا رسید، به طور موقت اوضاع را آرام کرد. چارلز که به طور مزمن با کمبود بودجه مواجه بود و نگران توطئه اسکاتلند با فرانسه بود، مجبور شد در سال ۱۶۴۰ پارلمان را فرا بخواند. این پارلمان که به عنوان "پارلمان کوتاه" شناخته می شد، پس از انتقاد رهبرانش از سیاست های او، در کمتر از یک ماه منحل شد. چارلز با تجدید خصومت ها با اسکاتلند، توسط اسکاتلندی ها شکست خورد و آنها دورام و نورثامبرلند را تصرف کردند. آنها با اشغال این سرزمین ها، برای متوقف کردن پیشروی خود، روزانه ۸۵۰ پوند مطالبه کردند.
با وخیم شدن اوضاع در شمال و نیاز مبرم به پول، چارلز در پاییز همان سال پارلمان را دوباره فراخواند. پارلمان که در ماه نوامبر مجدداً تشکیل جلسه داد، بلافاصله شروع به معرفی اصلاحاتی کرد، از جمله نیاز به برگزاری منظم پارلمان ها و ممنوعیت انحلال این نهاد توسط پادشاه بدون رضایت اعضا. اوضاع زمانی بدتر شد که پارلمان ارل استرافورد (۱۵۹۳-۱۶۴۱)، مشاور نزدیک پادشاه، را به اتهام خیانت اعدام کرد. در ژانویه ۱۶۴۲، چارلز خشمگین با ۴۰۰ مرد به پارلمان یورش برد تا پنج نفر از اعضا را دستگیر کند. او که در این کار ناکام ماند، به آکسفورد عقب نشینی کرد. این اقدامات پادشاه، خشم عمومی را برانگیخت و جاده را برای جنگ داخلی انگلستان هموارتر کرد.
نخستین جنگ داخلی: خیزش سلطنتطلبان

در طول تابستان ۱۶۴۲، چارلز و پارلمان به مذاکره ادامه دادند، در حالی که تمام اقشار جامعه شروع به همسویی در حمایت از هر یک از طرفین کردند. در حالی که جوامع روستایی به طور معمول از پادشاه حمایت می کردند، نیروی دریایی سلطنتی و بسیاری از شهرها با پارلمان همسو شدند. در ۲۲ اوت، چارلز پرچم خود را در ناتینگهام به اهتزاز درآورد و شروع به ایجاد یک ارتش کرد. این تلاش ها توسط پارلمان پاسخ داده شد که نیرویی را تحت رهبری رابرت دورو، سومین ارل اسکس (۱۵۹۱-۱۶۴۶) گرد هم می آورد.
دو طرف که نتوانستند به هیچ راه حلی برسند، در اکتبر در نبرد اجهیل با هم درگیر شدند. این کارزار تا حد زیادی بی نتیجه، در نهایت منجر به عقب نشینی چارلز به پایتخت زمان جنگ خود در آکسفورد شد. سال بعد شاهد بود که نیروهای سلطنت طلب بیشتر مناطق یورکشایر را تأمین کردند و همچنین یک رشته پیروزی در غرب انگلستان به دست آوردند. در سپتامبر ۱۶۴۳، نیروهای پارلمانی، به رهبری ارل اسکس، موفق شدند چارلز را مجبور به رها کردن محاصره گلاستر کنند و در نیوبوری پیروزی به دست آوردند. با پیشرفت جنگ، هر دو طرف نیروهای تقویتی یافتند: چارلز با صلح در ایرلند، سربازان را آزاد کرد در حالی که پارلمان با اسکاتلند متحد شد. این دوره از جنگ داخلی انگلستان با پیشروی سلطنتطلبان همراه بود، اما ورق به زودی برمیگشت.
پیروزی پارلمان: از پیمان مقدس تا تسلیم پادشاه

اتحاد بین پارلمان و اسکاتلند، که با عنوان "پیمان مقدس و میثاق" شناخته میشد، باعث شد ارتش کاوننتری اسکاتلند تحت فرماندهی اولین ارل لِوِن (۱۵۸۲-۱۶۶۱) وارد شمال انگلستان شود تا نیروهای پارلمانی را تقویت کند. اگرچه ویلیام والر (۱۵۹۷-۱۶۶۸)، ژنرال پارلمانی انگلیسی، در ژوئن ۱۶۴۴ در کراپردی بریج از چارلز شکست خورد، اما نیروهای پارلمانی و کاوننتری در ماه بعد در نبرد مارستون مور پیروزی مهمی به دست آوردند. الیور کرامول، سواره نظام، چهره کلیدی این پیروزی بود.
پارلمانیها که دست بالا را پیدا کرده بودند، در سال ۱۶۴۵ ارتش حرفهای مدل جدید را تشکیل دادند و "قانون خودداری" را تصویب کردند که فرماندهان نظامی آن را از داشتن کرسی در پارلمان منع میکرد. این نیرو، به رهبری توماس فیرفکس (۱۶۱۲-۱۶۷۱) و کرامول، چارلز را در نبرد نِیزبی در ژوئن همان سال شکست داد و در ژوئیه در لانگپورت پیروزی دیگری کسب کرد. با وجود تلاش برای بازسازی نیروهایش، وضعیت چارلز رو به وخامت گذاشت و در آوریل ۱۶۴۶ مجبور شد از محاصره آکسفورد فرار کند. او با حرکت به سمت شمال، در ساوثوِل تسلیم اسکاتلندی ها شد که بعداً او را به پارلمان تحویل دادند. این پیروزیها، ورق را در جنگ داخلی انگلستان برگرداند و زمینه را برای تسلط پارلمان فراهم کرد.
دومین جنگ داخلی: خیانت پادشاه و محکومیت به اعدام

با شکست چارلز، طرفهای پیروز به دنبال ایجاد یک دولت جدید بودند. در هر صورت، آنها احساس می کردند که مشارکت پادشاه حیاتی است. چارلز با بازی دادن گروه های مختلف در مقابل یکدیگر، توافقی را با اسکاتلندی ها امضا کرد که به عنوان "تعهد" شناخته می شد، که بر اساس آن آنها به نمایندگی از او به انگلستان حمله می کردند، در ازای استقرار پرزبیتریانیسم در آن قلمرو. اسکاتلندیها که در ابتدا توسط شورشهای سلطنتطلبان حمایت میشدند، در نهایت در ماه اوت در پِرِستُن توسط کرامول و جان لمبرت (۱۶۱۹-۱۶۸۴) شکست خوردند و شورشها از طریق اقداماتی مانند محاصره کولچستر توسط فیرفکس سرکوب شدند. ارتش که از خیانت چارلز خشمگین بود، به سمت پارلمان حرکت کرد و کسانی را که هنوز طرفدار ارتباط با پادشاه بودند، پاکسازی کرد. اعضای باقی مانده، که به عنوان "پارلمان کُنده" شناخته می شدند، دستور محاکمه چارلز به اتهام خیانت را صادر کردند. این دومین جنگ داخلی انگلستان، نتیجهی توطئههای چارلز اول برای بازگشت به قدرت بود.
سومین جنگ داخلی: اعدام چارلز اول و فرار چارلز دوم

چارلز گناهکار شناخته شد و در ۳۰ ژانویه ۱۶۴۹ گردن زده شد. پس از اعدام پادشاه، کرامول به ایرلند رفت تا مقاومتی را که توسط دوک اورموند (۱۶۱۰-۱۶۸۸) هدایت می شد، از بین ببرد. کرامول با کمک دریاسالار رابرت بلیک (۱۵۹۸-۱۶۵۷) در آن پاییز در دروگدا و وکسفورد پیروزی های خونینی به دست آورد. در ژوئن سال بعد، پسر پادشاه فقید، چارلز دوم، وارد اسکاتلند شد و در آنجا با کاوننتری ها متحد شد. این امر کرامول را مجبور کرد ایرلند را ترک کند و به زودی در اسکاتلند مشغول کارزار شد.
اگرچه او در دانبار و اینورکیثینگ پیروز شد، اما کرامول به ارتش چارلز دوم اجازه داد در سال ۱۶۵۱ به سمت جنوب به داخل انگلستان حرکت کند. کرامول با تعقیب آنها، سلطنت طلبان را در ۳ سپتامبر در ووستر به نبرد کشاند. چارلز دوم شکست خورد و به فرانسه فرار کرد و در آنجا در تبعید ماند. این سومین جنگ داخلی انگلستان، آخرین تلاش سلطنتطلبان برای بازگشت به قدرت بود.
نتایج جنگ داخلی انگلستان: از جمهوری تا بازگشت سلطنت

با شکست نهایی نیروهای سلطنت طلب در سال 1651، قدرت به دولت جمهوری خواه مشترک المنافع انگلستان منتقل شد. این وضعیت تا سال 1653 ادامه داشت، زمانی که کرامول به عنوان لرد پروتکتور قدرت را به دست گرفت. او عملاً تا زمان مرگش در سال 1658 به عنوان یک دیکتاتور حکومت کرد و پسرش ریچارد (1626-1712) جایگزین او شد. حکومت ریچارد کرامول که فاقد حمایت ارتش بود، کوتاه بود و مشترک المنافع در سال 1659 با نصب مجدد پارلمان کُنده بازگشت.
سال بعد، با فروپاشی دولت، ژنرال جورج مونک (1608-1670)، که به عنوان فرماندار اسکاتلند خدمت می کرد، از چارلز دوم دعوت کرد تا بازگردد و قدرت را به دست گیرد. او پذیرفت و با اعلامیه بردا، بخشودگی برای اعمال انجام شده در طول جنگ ها، احترام به حقوق مالکیت و مدارا مذهبی را ارائه کرد. چارلز دوم با رضایت پارلمان در ماه مه 1660 وارد شد و سال بعد در 23 آوریل تاجگذاری کرد. جنگ داخلی انگلستان با پیروزی پارلمان به پایان رسید، اما در نهایت به بازگشت سلطنت و شکل گیری نظام پارلمانی منجر شد.
- تاریخ اروپا
- تاریخ