سیسرو: زندگینامه سیاستمدار و سخنران برجسته روم باستان

مارکوس تولیوس سیسرو (3 ژانویه 106 قبل از میلاد - 7 دسامبر 42 قبل از میلاد) یک دولتمرد، نویسنده و سخنران رومی بود که در اواخر دوران جمهوری روم به عنوان یکی از بزرگترین سخنرانان و نویسندگان نثر شناخته میشد. صدها نامه بهجامانده از او که بیش از 1400 سال پس از مرگش کشف شد، او را به یکی از شناختهشدهترین افراد در تاریخ باستان تبدیل کرده است.
نکات کلیدی درباره سیسرو
- نام کامل: مارکوس تولیوس سیسرو
- شهرت: سخنران و دولتمرد رومی
- تاریخ تولد: 3 ژانویه 106 قبل از میلاد در آرپینوم، ایتالیا
- والدین: مارکوس تولیوس سیسرو دوم و همسرش هلویه
- تاریخ مرگ: 7 دسامبر 42 قبل از میلاد در فورمیه
- تحصیلات: آموزش دیده توسط برجستهترین فیلسوفان زمان در زمینه بلاغت، سخنرانی و حقوق
- آثار منتشر شده: 58 سخنرانی، 1000 صفحه فلسفه و بلاغت، بیش از 800 نامه
- همسران: ترنتیا (از 76 تا 46 قبل از میلاد)، پوبلیلیا (46 قبل از میلاد)
- فرزندان: تولیا (درگذشته 46 قبل از میلاد) و مارکوس (65 قبل از میلاد - پس از 31 بعد از میلاد)
- نقل قول معروف: "خردمندان با عقل، افراد متوسط با تجربه، احمقان با ضرورت و حیوانات با غریزه هدایت می شوند."
سالهای آغازین زندگی
مارکوس تولیوس سیسرو در 3 ژانویه 106 قبل از میلاد در نزدیکی آرپینوم چشم به جهان گشود. او که سومین فرد با این نام در خانوادهاش بود، بزرگترین پسر مارکوس تولیوس سیسرو (متوفی به سال 64 قبل از میلاد) و همسرش هلویه به شمار میرفت. نام خانوادگی آنها از کلمه لاتین "Cicer" به معنای نخود گرفته شده و به صورت "سیسِرو" یا در لاتین کلاسیک "کیکِرو" تلفظ میشد.
تحصیلات
سیسرو از بهترین آموزشهای موجود در جمهوری روم بهرهمند شد و با برجستهترین فیلسوفان یونانی زمان خود وقت گذراند. پدرش که آرزوهای بزرگی برای او داشت، در سنین پایین سیسرو و برادرش کوینتوس را به رم برد، جایی که توسط شاعر و دستورشناس یونانی مشهور، آئولوس لیسینیوس آرشیاس انطاکیهای (121-61 قبل از میلاد) و دیگران، تعلیم دیده و پرورش یافتند.
پس از آنکه سیسرو "توگا ویریلیس" (لباس مردانگی رومی) را بر تن کرد، شروع به مطالعه حقوق نزد حقوقدان رومی، کوینتوس موکیوس اسکائولا آوگور (159-88 قبل از میلاد) نمود. در 89 قبل از میلاد، او در جنگهای اجتماعی (91-88 قبل از میلاد) شرکت کرد که تنها تجربه نظامی او بود و احتمالاً همانجا با پومپه (106-48 قبل از میلاد) ملاقات کرد. در طول اولین جنگ داخلی دیکتاتور رومی، سولا (138-76 قبل از میلاد) (88-87 قبل از میلاد)، سیسرو از هیچکدام از طرفین حمایت نکرد و به مطالعات خود با فیلسوفان یونانی از مکاتب اپیکوری (فایدروس)، افلاطونی (فیلو اهل لاریسا) و رواقی (دیودوتوس)، و همچنین بلاغتدان یونانی، آپولونیوس مولون (مولو) اهل رودس، ادامه داد.
اولین سخنرانیها
نخستین حرفهی سیسرو "دادخواهی" بود؛ شخصی که پیشنویس دادخواستها را تهیه میکرد و از موکلان در دادگاه دفاع مینمود. اولین سخنرانیهای بهجاماندهی او در این دوره نوشته شدهاند و در سال 80 قبل از میلاد، یکی از آنها او را با سولا، که دیکتاتور روم بود (82-79 قبل از میلاد) دچار مشکل کرد.
سکتوس رُسکیوس اهل آمرینا توسط همسایگان و بستگانش به قتل رسید. پس از مرگ او، آزادشده (و دوست سولا) کریسوگونوس ترتیبی داد تا نام رُسکیوس در فهرست افراد ممنوعالخروج – محکوم به مرگ – قرار گیرد. اگر او هنگام کشته شدن محکوم به مرگ شده بود، این بدان معنا بود که قاتلان از مجازات قتل او تبرئه میشدند. همچنین به این معنی بود که اموال او به نفع دولت مصادره میشود. پسر سکتوس از ارث محروم شد و کریسوگونوس ترتیبی داد تا او را به اتهام قتل پدرش محاکمه کنند. سیسرو با موفقیت از پسر دفاع کرد.
سفرهای خارجی، ازدواج و خانواده
در سال 79 قبل از میلاد، سیسرو برای دوری از خشم سولا به آتن رفت و در آنجا تحصیلات خود را با مطالعه فلسفه نزد آنتیوخوس اهل اسکالون و فن بیان نزد دمتریوس سیروس به پایان رساند. در آنجا او با تیتوس پومپونیوس آتیکوس آشنا شد که تا آخر عمر دوست نزدیکش باقی ماند (و در نهایت بیش از 500 نامه از نامههای بهجامانده سیسرو را دریافت کرد). سیسرو پس از شش ماه اقامت در آتن، برای ادامه تحصیل نزد مولو به آسیای صغیر سفر کرد.
سیسرو در سن 27 سالگی با ترنتیا (98 قبل از میلاد - 4 میلادی) ازدواج کرد که از او صاحب دو فرزند شد: تولیا (78-46 قبل از میلاد) و مارکوس یا سیسرو مینور (65 قبل از میلاد - پس از 31 میلادی). او در حدود سال 46 قبل از میلاد از ترنتیا طلاق گرفت و با پوبلیلیا، دخترخوانده جوان خود، ازدواج کرد، اما این ازدواج دوام چندانی نداشت – سیسرو فکر نمیکرد پوبلیلیا به اندازه کافی برای از دست دادن دخترش ناراحت باشد.
زندگی سیاسی
سیسرو در سال 77 قبل از میلاد از آتن به رم بازگشت و به سرعت در رتبهها ارتقا یافت و به سخنرانی برجسته در مجمع عمومی تبدیل شد. در سال 75 قبل از میلاد به عنوان کائستور به سیسیل فرستاده شد و در سال 74 قبل از میلاد دوباره به رم بازگشت. در سال 69 قبل از میلاد به عنوان پرایتور منصوب شد و در این نقش، پومپه را به فرماندهی جنگ مهردادی فرستاد. اما در سال 63 قبل از میلاد، توطئهای علیه رم کشف شد - توطئه کاتیلینا.
لوسیوس سرجیوس کاتیلینا (108-62 قبل از میلاد) یک نجیبزاده بود که چند شکست سیاسی را تجربه کرده بود و تلخی خود را به قیامی علیه الیگارشی حاکم در رم تبدیل کرد و سایر ناراضیان را در سنا و خارج از آن با خود همراه کرد. هدف سیاسی اصلی او یک برنامه رادیکال بخشودگی بدهی بود، اما او یکی از مخالفان خود را در انتخابات سال 54 قبل از میلاد تهدید کرد. سیسرو که کنسول بود، چهار سخنرانی آتشین علیه کاتیلینا کرد که از بهترین سخنرانیهای بلاغی او محسوب میشوند.

ای کاتیلینا، تا کی میخواهی از سوء استفاده از صبر ما دست برداری؟ تا کی این دیوانگی تو میخواهد ما را مسخره کند؟ چه زمانی پایانی برای این گستاخی افسارگسیخته تو وجود خواهد داشت که اینگونه جولان میدهد؟ ... ای کاتیلینا، تو باید خیلی وقت پیش به دستور کنسول اعدام میشدی. آن نابودی که تو مدتهاست برای ما توطئه میکنی، باید خیلی وقت پیش بر سر خودت نازل میشد.
تعدادی از توطئهگران دستگیر و بدون محاکمه کشته شدند. کاتیلینا فرار کرد و در نبرد کشته شد. تأثیرات این رویداد بر سیسرو متفاوت بود. در سنا به او لقب "پدر میهن" داده شد و مراسم شکرگزاری مناسبی برای خدایان برگزار شد، اما او دشمنان آشتیناپذیری برای خود ساخت.
اولین تریومویرات
در حدود سال 60 قبل از میلاد، ژولیوس سزار، پومپه و کراسوس نیروهای خود را برای تشکیل آنچه که محققان رومی "اولین تریومویرات" مینامند، نوعی دولت ائتلافی، متحد کردند. سیسرو میتوانست نفر چهارم باشد، با این تفاوت که یکی از دشمنانش از توطئه کاتیلینا، کلودیوس، به عنوان تریبون منصوب شد و قانون جدیدی ایجاد کرد: هر کسی که مشخص شود یک شهروند رومی را بدون محاکمه مناسب به مرگ محکوم کرده است، باید خود نیز به مرگ محکوم شود. سزار از او حمایت کرد، اما سیسرو پیشنهاد او را رد کرد و به جای آن رم را ترک کرد تا در تسالونیکا در مقدونیه اقامت کند.
از آنجا، او نامههای ناامیدکنندهای به رم نوشت و دوستانش در نهایت در سپتامبر سال 57 قبل از میلاد، بازگشت او را ترتیب دادند. او مجبور شد از تریومویرات حمایت کند، اما از این بابت خوشحال نبود و به عنوان فرماندار کیلیکیه فرستاده شد. او به رم بازگشت و به سختی در 4 ژانویه سال 49 قبل از میلاد وارد شده بود که جنگ داخلی بین پومپه و سزار آغاز شد. او با وجود پیشنهادات سزار، به پومپه پیوست و پس از پیروزی سزار در نبرد فارسالیا، به خانه خود در بروندیزیوم بازگشت. او توسط سزار مورد عفو قرار گرفت، اما بیشتر از زندگی عمومی کنارهگیری کرد.
مرگ
اگرچه سیسرو از توطئه علیه ژولیوس سزار که به ترور او انجامید، بیخبر بود، اما با آگاهی همیشگی از جمهوری، آن را تایید میکرد. پس از مرگ سزار، سیسرو خود را رئیس حزب جمهوریخواه کرد و با شدت علیه قاتل سزار، مارک آنتونی، سخن گفت. این انتخابی بود که به پایان او منجر شد، زیرا زمانی که تریومویرات جدید بین آنتونی، اکتاویان و لپیدوس تشکیل شد، سیسرو در فهرست افراد ممنوعالخروج قرار گرفت.
او به ویلای خود در فورمیه گریخت، جایی که در 7 دسامبر سال 42 قبل از میلاد دستگیر و کشته شد. سر و دستانش بریده شد و به رم فرستاده شد، جایی که به روسترا میخکوب شدند.
میراث
سیسرو بیشتر به دلیل مهارتهای سخنوری خود مشهور بود تا به دلیل سیاستمداری متزلزلش. او در تشخیص شخصیت افراد ضعیف بود و از استعدادهای فراوان خود برای خلاص شدن از شر دشمنانش استفاده میکرد، اما در محیط سمی و رو به زوال جمهوری روم، این امر پایان او را نیز رقم زد.

در سال 1345، پژوهشگر ایتالیایی فرانچسکو پترارکا (1304–1374 که با نام پترارک شناخته میشود) نامههای سیسرو را در کتابخانه کلیسای جامع ورونا دوباره کشف کرد. بیش از 800 نامه حاوی جزئیات فراوانی در مورد پایان دوره جمهوریخواه روم بود و اهمیت سیسرو را تثبیت کرد.