تاریخ باستان: سفری جامع به دنیای تمدنهای گمشده

تعریف دقیق "باستان" همواره محل بحث بوده است، اما با این حال، معیارهایی وجود دارند که میتوانند ما را در درک بهتر تاریخ باستان یاری رسانند. دورانی که از دوران پیش از تاریخ (Prehistory) و دوران متأخر باستان (Late Antiquity) یا قرون وسطی (Medieval History) متمایز میشود.
- پیش از تاریخ (Prehistory): دورهای از زندگی انسان که قبل از ثبت وقایع تاریخی قرار دارد. این دوران، فاقد اسناد مکتوب است و عمدتاً بر اساس یافتههای باستانشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
- دوران متأخر باستان/قرون وسطی (Late Antiquity/Medieval): دورهای که در انتهای دوران باستان قرار میگیرد و تا شروع قرون وسطی ادامه مییابد. این دوران، دوران گذار از تمدنهای باستانی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی قرون وسطایی است.
درک تفاوت این دورانها برای شناخت دقیقتر تاریخ باستان ضروری است. تاریخ باستان، بستری است که تمدنهای بزرگ در آن شکل گرفته و میراث ارزشمندی برای بشریت به جا گذاشتهاند.
معنای "تاریخ": فراتر از یک واژه
شاید کلمه "تاریخ" در نگاه اول واضح به نظر برسد و به هر اتفاقی در گذشته اشاره داشته باشد، اما در پس این واژه، ظرایفی نهفته است که باید به آنها توجه کرد.
پیش از تاریخ: ابهامی در تعریف
مانند بسیاری از اصطلاحات انتزاعی، "پیش از تاریخ" نیز برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد. برخی آن را به عنوان دورانی پیش از تمدن تعریف میکنند. اما این تعریف، تفاوت اساسی بین پیش از تاریخ و تاریخ باستان را به طور کامل روشن نمیسازد.
نقش نگارش در تعریف تاریخ
بر اساس یک تعریف دقیق از واژه "تاریخ"، یک تمدن برای داشتن تاریخ، باید اسناد مکتوبی از خود به جای گذاشته باشد. واژه "تاریخ" از کلمه یونانی "جستجو" گرفته شده و به معنای نگارش وقایع بوده است.
هرچند هرودوت، پدر تاریخ، در مورد جوامعی غیر از جامعه خود نیز نوشته است، اما به طور کلی، یک جامعه زمانی دارای تاریخ است که خود اسناد مکتوبی را ارائه دهد. این امر مستلزم داشتن یک نظام نوشتاری و افرادی آموزشدیده در زبان نوشتاری است. در فرهنگهای باستانی اولیه، تعداد کمی از افراد توانایی نوشتن داشتند. این مسئله تنها به یادگیری شکل دادن به 26 حرف الفبا با قلم محدود نمیشد. حتی امروزه نیز، برخی از زبانها از خطوطی استفاده میکنند که یادگیری نگارش صحیح آنها سالها طول میکشد. نیازهای تامین غذا و دفاع از جمعیت، مستلزم آموزش در زمینههایی غیر از خوشنویسی است. اگرچه قطعا سربازان یونانی و رومی بودند که میتوانستند هم بنویسند و هم بجنگند، اما در دورانهای اولیه، کسانی که توانایی نوشتن داشتند، معمولاً به طبقه روحانی تعلق داشتند. از این رو، بیشتر نوشتههای باستانی، مرتبط با موضوعات مذهبی و مقدس هستند.
هیروگلیف: نگارش مقدس مصر باستان
انسانها میتوانند تمام زندگی خود را وقف خدمت به خدایان یا خدایان خود در قالب انسان کنند. فرعونهای مصر، تجسمی از خدای هوروس بودند و اصطلاحی که ما برای نگارش تصویری آنها به کار میبریم، یعنی هیروگلیف (Hieroglyphs)، به معنای "نگارش مقدس" است.
پادشاهان نیز کاتبانی را به خدمت میگرفتند تا اعمال آنها، بهویژه فتوحات نظامی که شکوه و جلالشان را افزایش میداد، ثبت کنند. این نوع نگارش را میتوان بر روی آثار باستانی مانند سنگنوشتههایی که با خط میخی حکاکی شدهاند، مشاهده کرد. هیروگلیف، نه تنها ابزاری برای ثبت وقایع بود، بلکه نمادی از قدرت و ارتباط با دنیای ماوراءالطبیعه نیز به شمار میرفت.
باستانشناسی و پیش از تاریخ: کاوش در اعماق گذشته
بر اساس تعریفی که ارائه شد، انسانها (و گیاهان و حیواناتی) که پیش از اختراع خط زندگی میکردند، به دوران پیش از تاریخ تعلق دارند. این دوران، بخش اعظمی از تاریخ سیاره زمین را در بر میگیرد.
- پیش از تاریخ به آغاز حیات، زمان یا پیدایش زمین بازمیگردد و بازه زمانی بسیار وسیعی را شامل میشود.
- حوزه پیش از تاریخ، قلمرو رشتههای دانشگاهی است که با پیشوند یونانی "arche-" به معنای "آغاز" یا "paleo-" به معنای "قدیمی" همراه هستند. از این رو، رشتههایی مانند باستانشناسی (Archaeology)، دیرینگیاهشناسی (Paleobotany) و دیرینشناسی (Paleontology) به بررسی جهان پیش از توسعه خط میپردازند.
- به عنوان یک صفت، "پیش از تاریخی" اغلب به معنای قبل از تمدن شهری یا به سادگی، غیر متمدن است.
- باز هم تاکید میشود که تمدنهای پیش از تاریخی، تمدنهایی هستند که فاقد اسناد مکتوب هستند و شناخت آنها تنها از طریق یافتههای باستانشناسی میسر است.
باستانشناسی و تاریخ باستان: همافزایی برای بازسازی گذشته
پاول مککندریک، متخصص تاریخ کلاسیک، در سال 1960 کتاب "سنگهای خاموش سخن میگویند" (تاریخ شبهجزیره ایتالیا) را منتشر کرد. او در این کتاب و کتاب بعدی خود با عنوان "سنگهای یونانی سخن میگویند" (بر اساس یافتههای باستانشناسی تروآ که توسط هاینریش شلیمان انجام شد)، از یافتههای غیرمکتوب باستانشناسان برای نگارش تاریخ استفاده کرد.
باستانشناسان تمدنهای اولیه اغلب به منابع مشابهی با مورخان تکیه میکنند:
- هر دو به آثار باستانی که در برابر عوامل طبیعی مقاوم بودهاند، مانند آثار ساخته شده از فلز یا سفال، توجه میکنند (بر خلاف بیشتر لباسها و محصولات چوبی که در بیشتر محیطها تجزیه میشوند).
- محلهای دفن زیرزمینی ممکن است حاوی اشیائی باشند که در زندگی روزمره استفاده میشدند و از آنها محافظت کنند.
- مسکن و سازههایی که جنبه تشریفاتی داشتهاند، شکافهای اطلاعاتی بیشتری را پر میکنند.
- همه این موارد میتوانند اطلاعات مکتوب را، در صورت وجود، تأیید کنند.
تمدنهای گوناگون، خطوط زمانی متفاوت
مرز بین دوران پیش از تاریخ و تاریخ باستان، در نقاط مختلف جهان نیز متفاوت است. دوران تاریخی باستان در مصر و سومر حدود 3100 سال قبل از میلاد آغاز شد. شاید چند صد سال بعد، نوشتن در دره سند آغاز شد. کمی بعد (حدود 1650 سال قبل از میلاد) تمدن مینوسیها پدید آمد که خط Linear A آنها هنوز رمزگشایی نشده است. پیش از آن، در سال 2200 قبل از میلاد، یک زبان هیروگلیفی در کرت وجود داشت. نگارش ریسمانی در آمریکای میانه حدود 2600 سال قبل از میلاد آغاز شد.
اینکه ما نتوانیم نوشتهها را ترجمه و از آنها استفاده کنیم، مشکلی برای مورخان است، اما اگر آنها از شواهد غیر مکتوب نیز بهره نبرند، این مشکل بدتر خواهد شد. با این حال، با استفاده از مواد پیش از سواد و مشارکت از سایر رشتهها، به ویژه باستانشناسی، مرز بین پیش از تاریخ و تاریخ اکنون سیال است و درک ما از گذشته با تلفیق این دانشها غنیتر میشود.
باستان، مدرن و قرون وسطی: درک گستره تاریخ
به طور کلی، تاریخ باستان به مطالعه زندگی و رویدادها در گذشتههای دور اشاره دارد. اینکه این "دور" چقدر دور است، بستگی به قرارداد و توافق مورخان دارد.
دنیای باستان به سوی قرون وسطی: تحولی تدریجی
یکی از راههای تعریف تاریخ باستان، توضیح نقطه مقابل آن است. نقطه مقابل آشکار "باستان"، "مدرن" است، اما دنیای باستان یک شبه مدرن نشد. حتی یک شبه به قرون وسطی نیز تبدیل نشد.
دوران انتقال: دوران متأخر باستان
یکی از برچسبهای دورهی انتقالی که از دنیای کلاسیک باستان عبور میکند، "دوران متأخر باستان" (Late Antiquity) است.
- این دوره، قرنهای سوم یا چهارم تا ششم یا هفتم میلادی را در بر میگیرد (که پیشتر تقریباً به عنوان "عصر تاریکی" شناخته میشد).
- این دوره، دورهای بود که امپراتوری روم مسیحی شد، و
- قسطنطنیه (بعدها استانبول)، به جای ایتالیا، بر امپراتوری مسلط شد.
- در پایان این دوره، محمد (ص) و اسلام به نیروهای تعیینکنندهای تبدیل شدند، که باعث میشود
- اسلام یک *terminus ante quem* (اصطلاحی که باید یاد بگیرید، به معنای 'نقطهای قبل از آن' است) قاطع برای پایان دوره تاریخ باستان باشد.
قرون وسطی: دوران گذار و تحول
دوران متأخر باستان با دورهای که به عنوان قرون وسطی یا Medieval شناخته میشود (از لاتین medi(um) به معنی "وسط" + aev(um) به معنی "عصر") همپوشانی دارد.
- قرون وسطی دوره تغییرات بزرگی بود که اروپا را از عصر کلاسیک به رنسانس رساند.
- به عنوان یک دوره انتقالی، نقطه گسست واحد و واضحی با دنیای باستان وجود ندارد.
- مسیحیت در قرون وسطی اهمیت دارد و پرستش چندخداپرستی در دوره باستان اهمیت دارد، اما این تغییر بیشتر تکاملی بود تا انقلابی.
- رویدادهای مختلفی در مسیر یک امپراتوری روم مسیحی در دوره باستان وجود داشت، از اقدامات تساهل که به مسیحیان اجازه میداد در داخل امپراتوری عبادت کنند تا حذف آیینهای امپراتوری و بتپرستی، از جمله بازیهای المپیک.
آخرین رومیها: چهرههای شاخص دوران متأخر باستان
اگر بخواهیم به افرادی که در دوران متأخر باستان زندگی میکردند برچسب بزنیم، بوئتیوس و ژوستینیان، دو چهره قرن ششمی، از جمله "آخرین رومیها" هستند.
- بوئتیوس (حدود ۴۷۵-۵۲۴ میلادی) به عنوان آخرین فیلسوف رومی شناخته میشود. او رسالهای به زبان لاتین با عنوان *De consolatione philosophiae* ("در باب تسلی فلسفه") نوشت و آثار ارسطو در زمینه منطق را ترجمه کرد. این ترجمهها باعث شد که ارسطو به یکی از فیلسوفان یونانیای تبدیل شود که در دسترس دانشپژوهان قرون وسطی قرار داشت.
- ژوستینیان (۴۸۳-۵۶۵ میلادی) به عنوان آخرین امپراتور رومی شناخته میشود. او آخرین امپراتوری بود که قلمرو امپراتوری را گسترش داد و یک قانوننامه نوشت که خلاصهای از سنت حقوقی روم را ارائه میداد.
سقوط امپراتوری روم در سال 476 میلادی: دیدگاه گیبون
تاریخ دیگری برای پایان دوره تاریخ باستان وجود دارد که طرفداران زیادی دارد و یک قرن زودتر است. ادوارد گیبون، مورخ، سال 476 میلادی را به عنوان نقطه پایان امپراتوری روم تعیین کرد، زیرا این سال پایان سلطنت آخرین امپراتور روم غربی بود. در سال 476 میلادی بود که اودوآکر، یک به اصطلاح بربر ژرمنی، رم را غارت کرد و رومولوس آگوستولوس را برکنار کرد.
رومولوس آگوستولوس: آخرین امپراتور روم غربی
رومولوس آگوستولوس به عنوان "آخرین امپراتور روم در غرب" شناخته میشود، زیرا امپراتوری روم در پایان قرن سوم میلادی، تحت فرمان امپراتور دیوکلتیانوس، به بخشهایی تقسیم شده بود. با وجود یک پایتخت امپراتوری روم در بیزانس/قسطنطنیه، و همچنین پایتختی در ایتالیا، برکناری یکی از رهبران به معنای نابودی امپراتوری نیست. از آنجا که امپراتور در شرق، در قسطنطنیه، برای هزار سال دیگر به سلطنت خود ادامه داد، بسیاری می گویند که امپراتوری روم تنها زمانی سقوط کرد که قسطنطنیه در سال 1453 به دست ترک ها افتاد.
با این حال، در نظر گرفتن تاریخ 476 میلادیِ گیبون به عنوان پایان امپراتوری روم، به اندازه هر تاریخ دیگری معتبر است. قدرت در غرب قبل از اودوآکر تغییر کرده بود، غیر ایتالیایی ها قرن ها بر تخت سلطنت نشسته بودند، امپراتوری در حال زوال بود، و این اقدام نمادین به این وضعیت پایان داد.
سایر نقاط جهان
اصطلاح "قرون وسطی" برای وارثان اروپایی امپراتوری روم به کار میرود و عموماً با اصطلاح "فئودالی" همراه است. در این زمان، پایان دوران باستان کلاسیک، مجموعه رویدادها و شرایط قابل مقایسه و جهانی در سایر نقاط جهان وجود ندارد، اما گاهی اوقات "قرون وسطی" برای اشاره به زمانهای قبل از دوران فتوحات یا دورههای فئودالی در سایر نقاط جهان نیز به کار میرود.
اصطلاحات متضاد در تاریخ: مقایسهای میان دوران باستان و قرون وسطی
جدولی که در ادامه میآید، برخی از تفاوتهای کلیدی بین دوران باستان و قرون وسطی را نشان میدهد: