خلاصه و تحلیل داستان "طوفان" کیت شوپن
داستان "طوفان" نوشته شده در 19 ژوئیه 1898، در واقع تا سال 1969 در "آثار کامل کیت شوپن" منتشر نشد. با توجه به اینکه این داستان حول یک رابطه نامشروع یک شبه می چرخد، شاید تعجب آور نباشد که نویسنده تلاشی برای انتشار آن نکرده است. در زیر خلاصه ای از "طوفان" نوشته کیت شوپن آمده است.
خلاصه "طوفان" کیت شوپن
"طوفان" شامل 5 شخصیت است: بوبینو، بی بی، کالی کستا، آلسه و کلاریسا. این داستان کوتاه در اواخر قرن نوزدهم در فروشگاه فریدهایمر در لوئیزیانا و خانه نزدیک کالی کستا و بوبینو رخ می دهد.
داستان با بوبینو و بی بی در فروشگاه آغاز می شود، وقتی که ابرهای مشکی شروع به ظاهر شدن می کنند. به زودی یک طوفان رعدآسا به پا می خزد و باران شروع به باریدن می کند. طوفان آنقدر شدید است که آن ها تصمیم می گیرند در فروشگاه بمانند تا وضعیت جوی آرام شود. آن ها نگران کالی کستا، همسر بوبینو و مادر بی بی هستند که در خانه تنهاست و احتمالاً از طوفان می ترسد و نگران غیبت آن هاست.
در همین حال، کالی کستا در خانه مشغول نگرانی برای خانواده اش است. او به بیرون می رود تا لباس های خشک شده را قبل از اینکه طوفان آن ها را دوباره خیس کند، بیاورد. آلسه با اسبش از کنار او عبور می کند. او به کالی کستا کمک می کند تا لباس ها را جمع کند و می پرسم که آیا می تواند در خانه اش برای گذر طوفان منتظر بماند.
مشخص می شود که کالی کستا و آلسه قبلاً عاشق بوده اند و در حالی که سعی دارند کالی کستا را که نگران شوهر و پسرش است آرام کنند، نهایتاً به تمایل خود پاسخ می دهند و رابطه عاشقانه ای برقرار می کنند در حالی که طوفان به شدت در حال ادامه است.
طوفان به پایان می رسد و آلسه اکنون از خانه کالی کستا دور می شود. هر دو خوشحال و لبخند بر لب دارند. بعداً، بوبینو و بی بی با لباس های خیس و کثیف به خانه برمی گردند. کالی کستا از اینکه آن ها سالم هستند، خوشحال است و خانواده با هم یک شام بزرگ را صرف می کنند.
آلسه نامه ای به همسرش، کلاریسا، و بچه هایش که در بیلوکسی هستند، می نویسد. کلاریسا تحت تأثیر نامه محبت آمیز همسرش قرار می گیرد، هرچند که او احساسی از آزادی نیز دارد که از فاصله گرفتن از آلسه و زندگی ازدواجش ناشی می شود. در پایان، به نظر می رسد که همه راضی و شاد هستند.
معنی عنوان
طوفان بر حرارت و رابطه کالی کستا و آلسه در شدت، اوج و نتیجه گیری آن پاره پاره می شود. مانند یک طوفان رعدآسا، شاپین نشان می دهد که رابطه آن ها شدید اما همچنین بالقوه مخرب و گذرا است. اگر بوبینو در حالی که کالی کستا و آلسه هنوز با هم بودند به خانه برمی گشت، آن صحنه به ازدواج آن ها و ازدواج آلسه و کلاریسا آسیب می زد. بنابراین، آلسه درست بعد از پایان طوفان می رود و این را به عنوان یک حادثه یک باره و لحظه ای می پندارد.
اهمیت فرهنگی
با توجه به اینکه این داستان کوتاه به شدت جنسی است، جای بسی تعجب نیست که کیت شوپن در دوران حیاتش تصمیم به انتشار آن نگرفته است. در اواخر دهه 1800 و اوایل دهه 1900، هر اثر مکتوبی که جنسی بود، نمی توانست از نظر استانداردهای اجتماعی مورد احترام باشد.
کتاب "طوفان" اثر کیت شاپین نشان می دهد که فقط به این دلیل که درباره مواردی صحبت نشده، به این معنا نیست که تمایلات و تنش های جنسی در زندگی روزمره مردم آن زمان وجود نداشته است.
بیشتر درباره کیت شاپین
کیت شاپین نویسنده ای آمریکایی است که در سال 1850 به دنیا آمد و در سال 1904 درگذشت. او به خاطر رمان "بیداری" و داستان های کوتاهی مانند "یک جفت جوراب ابریشمی" و "داستان یک ساعت" معروف است. شاپین مدافع بزرگ فمینیسم و بیان زنان بود و به طور مداوم وضعیت آزادی فردی را در آمریکا در ابتدای قرن بیستم مورد سوال قرار می داد.
- ادبیات
- کتاب