ادوارد اول: پادشاه فاتح، قانونگذار و معمار انگلستان

ادوارد اول، پادشاهی جنگجو و مقتدر بود که از سال 1272 تا 1307 بر انگلستان حکومت کرد. دوران سلطنت او با فتوحات مهمی همراه بود که از جمله آنها میتوان به تسخیر ولز اشاره کرد. او برای تحکیم قدرت خود در این منطقه، دستور ساخت قلعههای متعددی را صادر کرد.
در دهه 1290، ادوارد به شمال دعوت شد تا در مناقشات جانشینی اسکاتلند مداخله کند. این مداخله او را درگیر نبردهای متعددی در شمال کرد که بخش زیادی از دوران حکومتش را به خود اختصاص داد. علاوه بر جنگاوری، ادوارد زمان قابل توجهی را صرف اصلاح نظام فئودالی و حقوق عرفی انگلستان کرد. این اصلاحات تأثیر بسزایی در ساختار سیاسی و اجتماعی انگلستان ایفا کرد. ادوارد اول، نه تنها به عنوان یک پادشاه جنگجو، بلکه به عنوان یک قانونگذار و اصلاحگر نیز در تاریخ انگلستان شناخته میشود.
آغاز زندگی و ازدواج ادوارد اول
ادوارد اول در 17 ژوئن 1239 متولد شد. او فرزند هنری سوم، پادشاه انگلستان، و النور پرووانس بود. در ابتدا، هیو گیفارد مسئولیت تربیت او را بر عهده داشت، اما بعدها بارتولومئو پچه این وظیفه را انجام داد. در سال 1254، به دلیل تهدیداتی که سرزمینهای پدرش در گاسکونی از سوی کاستیل با آن مواجه بود، ادوارد مأمور شد تا با النور، دختر آلفونسو دهم، پادشاه کاستیل، ازدواج کند.
او به اسپانیا سفر کرد و در 1 نوامبر در بورگوس با النور ازدواج کرد. این ازدواج تا زمان مرگ النور در سال 1290 ادامه داشت و حاصل آن شانزده فرزند بود، از جمله ادوارد کارناروون که پس از مرگ پدرش بر تخت سلطنت نشست. ادوارد به دلیل قد بلندش در آن زمان، لقب "پاشنه دراز" را به دست آورد. ازدواج ادوارد با النور نه تنها یک اتحاد سیاسی بود، بلکه رابطهای طولانی و پرثمر را رقم زد و نقش مهمی در جانشینی تاج و تخت انگلستان ایفا کرد.

جنگ دوم بارونها و نقش ادوارد
ادوارد در جوانی، شخصیتی نافرمان داشت و در سال 1259، با پدرش اختلاف پیدا کرد و به جمعی از بارونها پیوست که به دنبال اصلاحات سیاسی بودند. این اقدام باعث شد هنری از فرانسه به انگلستان بازگردد، اما در نهایت، آن دو با هم آشتی کردند. در سال 1264، تنشها با اشراف دوباره بالا گرفت و منجر به جنگ دوم بارونها شد.
ادوارد در حمایت از پدرش وارد میدان جنگ شد و گلاستر و نورثهمپتون را تصرف کرد، اما پس از شکست سلطنتی در لوس، به گروگان گرفته شد. او در ماه مارس بعد آزاد شد و علیه سیمون دو مونتفورت لشکرکشی کرد. در آگوست 1265، ادوارد در ایوشام پیروزی قاطعی به دست آورد که منجر به مرگ مونتفورت شد. پیروزی ادوارد در این جنگ نه تنها موقعیت سلطنت را تثبیت کرد، بلکه او را به عنوان یک رهبر نظامی توانا مطرح کرد.
ادوارد اول انگلستان
- رتبه: پادشاه
- خدمت: انگلستان
- نام مستعار: پاشنه دراز، پتک اسکاتلندیها
- تولد: 17/18 ژوئن 1239، لندن، انگلستان
- مرگ: 7 ژوئیه 1307، بورگ بای سندز، انگلستان
- والدین: هنری سوم و النور پرووانس
- همسر: النور کاستیل
- جانشین: ادوارد دوم
- درگیریها: جنگ دوم بارونها، فتح ولز، اولین جنگ استقلال اسکاتلند
شرکت در جنگهای صلیبی
پس از برقراری صلح در انگلستان، ادوارد در سال 1268 پیمان بست که در جنگهای صلیبی به سرزمین مقدس برود. او پس از دشواریهای بسیار در جمعآوری بودجه، در سال 1270 با نیرویی کوچک حرکت کرد تا در تونس به لویی نهم، پادشاه فرانسه، بپیوندد. وقتی رسید، متوجه شد که لویی فوت کرده است.
ادوارد تصمیم گرفت به راه خود ادامه دهد و نیروهایش در ماه مه 1271 به عکا رسیدند. اگرچه نیروی او به پادگان شهر کمک کرد، اما به اندازه کافی بزرگ نبود که بتواند به نیروهای مسلمان در منطقه حمله کرده و تأثیر ماندگاری بگذارد. پس از یک سری مبارزات کوچک و جان سالم به در بردن از یک سوء قصد، ادوارد در سپتامبر 1272 عکا را ترک کرد. شرکت ادوارد در جنگهای صلیبی نشان از تعهد او به مسیحیت و تلاش برای گسترش قلمرو آن داشت.
رسیدن به تاج و تخت و اصلاحات اداری
ادوارد در سیسیل بود که خبر مرگ پدرش و اعلام پادشاهی خود را شنید. با توجه به ثبات اوضاع در لندن، او به آرامی از طریق ایتالیا، فرانسه و گاسکونی سفر کرد و در آگوست 1274 به خانه رسید. ادوارد پس از تاجگذاری، بلافاصله یک سری اصلاحات اداری را آغاز کرد و تلاش کرد تا اقتدار سلطنتی را بازگرداند.
در حالی که دستیارانش برای روشن کردن داراییهای فئودالی زمین کار میکردند، ادوارد همچنین دستور تصویب قوانین جدیدی در مورد حقوق کیفری و مالکیت را صادر کرد. ادوارد با برگزاری منظم پارلمانها، در سال 1295 با گنجاندن اعضای عوام و اعطای قدرت به آنها برای صحبت کردن از طرف جوامع خود، قدم جدیدی برداشت. این اقدام ادوارد به عنوان یک نقطه عطف در توسعه نهادهای دموکراتیک در انگلستان محسوب میشود و نشان از تمایل او به مشارکت دادن مردم در اداره امور کشور داشت.

جنگ در ولز
در نوامبر 1276، للولین آپ گروفید، شاهزاده ولز، به ادوارد اعلان جنگ داد. سال بعد، ادوارد با 15000 مرد به ولز لشکر کشید و گروفید را مجبور به امضای پیمان آبرکونووی کرد که او را به سرزمین گویند محدود میکرد.
در سال 1282، دوباره جنگ شعلهور شد و نیروهای ولزی یک سری پیروزیها بر فرماندهان ادوارد به دست آوردند. نیروهای انگلیسی با متوقف کردن دشمن در پل اوروین در دسامبر، جنگی برای فتح را آغاز کردند که منجر به تحمیل قانون انگلیسی بر منطقه شد. ادوارد پس از تسخیر ولز، در دهه 1280 برنامه ساخت قلعه بزرگی را برای تحکیم سلطه خود آغاز کرد. ساخت این قلعهها نه تنها جنبه نظامی داشت، بلکه نمادی از قدرت و سلطه انگلستان بر ولز بود.
"علت بزرگ" و مداخله در اسکاتلند
در حالی که ادوارد در تلاش برای تقویت انگلستان بود، اسکاتلند پس از مرگ الکساندر سوم در سال 1286 وارد بحران جانشینی شد. نبرد برای تاج و تخت اسکاتلند که به عنوان "علت بزرگ" شناخته میشد، عملاً به رقابت بین جان بالیول و رابرت دی بروس تبدیل شد. اشراف اسکاتلندی که قادر به رسیدن به توافق نبودند، از ادوارد خواستند تا در این اختلاف میانجیگری کند.
ادوارد به این شرط موافقت کرد که اسکاتلند او را به عنوان ارباب فئودال خود به رسمیت بشناسد. اسکاتلندیها که تمایلی به انجام این کار نداشتند، در عوض موافقت کردند که ادوارد تا زمان تعیین جانشین، بر این قلمرو نظارت داشته باشد. پس از بحثهای بسیار و چندین جلسه استماع، ادوارد در 17 نوامبر 1292 به نفع بالیول رای داد. با وجود به سلطنت رسیدن بالیول، ادوارد همچنان قدرت خود را بر اسکاتلند اعمال میکرد.
این مسئله زمانی به اوج خود رسید که بالیول از ارائه نیرو برای جنگ جدید ادوارد علیه فرانسه خودداری کرد. بالیول با اتحاد با فرانسه، نیروهایی را به جنوب اعزام کرد و به کارلایل حمله کرد. در تلافی، ادوارد به شمال لشکر کشید و برویك را تصرف کرد، قبل از اینکه نیروهایش اسکاتلندیها را در نبرد دانبار در آوریل 1296 شکست دهند. ادوارد با دستگیری بالیول، سنگ تاجگذاری اسکاتلند، سنگ سرنوشت را نیز تصرف کرد و آن را به وستمینستر ابی برد. این اقدام ادوارد نشان از تلاش او برای تحقیر اسکاتلند و تثبیت سلطه خود بر آن سرزمین داشت.
مشکلات داخلی و چالشهای مالی
ادوارد پس از نصب یک دولت انگلیسی بر اسکاتلند، به خانه بازگشت و با مشکلات مالی و فئودالی روبرو شد. او بر سر مالیات بستن بر روحانیون با اسقف اعظم کانتربری درگیر شد و همچنین با مقاومت اشراف بر سر افزایش سطح مالیات و خدمت سربازی مواجه شد.
در نتیجه، ادوارد در سال 1297 برای ایجاد یک ارتش بزرگ برای لشکرکشی در فلاندر با مشکل مواجه شد. این بحران به طور غیرمستقیم با شکست انگلیسیها در نبرد پل استرلینگ حل شد. این شکست با متحد کردن ملت علیه اسکاتلندیها، باعث شد ادوارد سال بعد دوباره به شمال لشکرکشی کند. این اتحاد ملی فرصتی برای ادوارد فراهم کرد تا مشکلات داخلی را پشت سر بگذارد و با انگیزه مضاعف به مقابله با تهدید اسکاتلندی بپردازد.
تداوم نبرد در اسکاتلند و پایان زندگی ادوارد
ادوارد در نبرد فالکریک در 22 ژوئیه 1298، با سر ویلیام والاس و ارتش اسکاتلند روبرو شد و آنها را شکست داد. با وجود این پیروزی، او مجبور شد دوباره در سالهای 1300 و 1301 در اسکاتلند لشکرکشی کند، زیرا اسکاتلندیها از نبرد آشکار اجتناب میکردند و به حمله به مواضع انگلیسی ادامه میدادند.
در سال 1304، ادوارد با صلح با فرانسه و جلب نظر بسیاری از اشراف اسکاتلندی به سمت خود، موقعیت دشمن را تضعیف کرد. دستگیری و اعدام والاس در سال بعد، بیشتر به منافع انگلیس کمک کرد. ادوارد با استقرار مجدد حاکمیت انگلیس، پیروزیاش کوتاه مدت بود. در سال 1306، رابرت د بروس، نوه مدعی قبلی، رقیب خود جان کومین را کشت و به عنوان پادشاه اسکاتلند تاجگذاری کرد. او به سرعت وارد کارزار علیه انگلیسیها شد.
ادوارد که پیر و بیمار بود، نیروهایی را به اسکاتلند اعزام کرد تا با این تهدید مقابله کنند. در حالی که یکی از نیروها بروس را در متون شکست داد، دیگری در ماه مه 1307 در تپه لودون شکست خورد. ادوارد با دیدن گزینه ای اندک، شخصاً در تابستان همان سال، نیروی بزرگی را به شمال اسکاتلند رهبری کرد. او در راه به بیماری اسهال خونی مبتلا شد و در 6 ژوئیه در بورگ بای سندز، درست در جنوب مرز، اردو زد.
صبح روز بعد، ادوارد در حالی که برای صبحانه آماده میشد، درگذشت. جسد او به لندن بازگردانده شد و در 27 اکتبر در وستمینستر ابی به خاک سپرده شد. با مرگ او، تاج و تخت به پسرش رسید که در 25 فوریه 1308 به عنوان ادوارد دوم تاجگذاری کرد.
- بیوگرافی
- تاریخ