شرطی سازی کلاسیک چیست؟

شرطی سازی کلاسیک یک نظریه رفتارگرایانه در یادگیری است. این نظریه بیان می کند که وقتی یک محرک طبیعی و یک محرک محیطی به طور مکرر با هم ترکیب می شوند، در نهایت محرک محیطی پاسخ مشابهی را به محرک طبیعی برمی انگیزد. مشهورترین مطالعات مربوط به شرطی سازی کلاسیک، آزمایش های ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی، بر روی سگ ها است.
نکات کلیدی
- شرطی سازی کلاسیک فرایندی است که در آن یک محرک طبیعی با یک محرک در محیط ترکیب می شود و در نتیجه، محرک محیطی در نهایت همان پاسخ را به عنوان محرک طبیعی برمی انگیزد.
- شرطی سازی کلاسیک توسط ایوان پاولف کشف شد، که یک فیزیولوژیست روسی بود و سری آزمایش های مشهور را بر روی سگ ها انجام داد.
- شرطی سازی کلاسیک مورد استقبال شاخه ای از روانشناسی به نام رفتارگرایی قرار گرفت.
منشاء و تأثیر شرطی سازی کلاسیک
کشف شرطی سازی کلاسیک توسط پاولف از مشاهدات او بر روی پاسخ های بزاقی سگ هایش ناشی شد. در حالی که سگ ها به طور طبیعی زمانی که غذا با زبانشان تماس پیدا می کند بزاق ترشح می کنند، پاولف متوجه شد که ترشح بزاق سگ هایش فراتر از این پاسخ ذاتی است. آن ها زمانی که او را در حال نزدیک شدن با غذا دیدند یا حتی صدای پای او را شنیدند نیز بزاق ترشح کردند. به عبارت دیگر، محرک هایی که قبلاً بی طرف بودند به دلیل ارتباط مکررشان با یک پاسخ طبیعی شرطی شدند.
اگرچه پاولف روانشناس نبود و واقعاً معتقد بود که کار او در زمینه شرطی سازی کلاسیک فیزیولوژیکی است، کشف او تأثیر عمده ای بر روانشناسی داشت. به ویژه، کار پاولف توسط جان بی. واتسون در روانشناسی محبوب شد. واتسون در سال 1913 با یک منشور، جنبش رفتارگرایی را در روانشناسی آغاز کرد و گفت که روانشناسی باید مطالعه چیزهایی مانند آگاهی را کنار بگذارد و تنها به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده، از جمله محرک ها و پاسخ ها بپردازد. یک سال بعد، پس از کشف آزمایش های پاولف، واتسون شرطی سازی کلاسیک را به عنوان مبنای نظریه های خود قرار داد.
آزمایش های شرطی سازی کلاسیک پاولف
شرطی سازی کلاسیک نیاز به قرار دادن یک محرک بی طرف بلافاصله پیش از یک محرک که به طور خودکار اتفاق می افتد دارد که در نهایت منجر به یک پاسخ یادگرفته شده به محرک بی طرف سابق می شود. در آزمایش های پاولف، او غذایی به سگ ارائه می کرد در حالی که نوری را در یک اتاق تاریک درخشان می کرد یا زنگ می زد. سگ به طور خودکار وقتی غذا در دهانش قرار می گرفت بزاق ترشح می کرد. پس از اینکه ارائه غذا به طور مکرر با نور یا زنگ ترکیب شد، سگ شروع به ترشح بزاق هنگامی که نور را می دید یا زنگ را می شنید کرد، حتی زمانی که هیچ غذایی ارائه نمی شد. به عبارت دیگر، سگ به انجام این پاسخ شرطی به محرک بی طرف که قبلاً وجود داشت، عادت کرده بود.
انواع محرک ها و پاسخ ها
هرکدام از محرک ها و پاسخ ها در شرطی سازی کلاسیک با اصطلاحات خاصی توصیف می شوند که می توانند با اشاره به آزمایش های پاولف به تصویر کشیده شوند.
- ارائه غذا به سگ به عنوان مح Stimulus بی شرط (UCS) نامیده می شود، زیرا پاسخ سگ به غذا به طور طبیعی رخ می دهد.
- نور یا زنگ مح Stimulus شرطی (CS) است، زیرا سگ باید یاد بگیرد که آن را با پاسخ مطلوب مرتبط کند.
- ترشح بزاق به غذا پاسخ بی شرط (UCR) نامیده می شود چون یک واکنش ذاتی است.
- ترشح بزاق به نور یا زنگ پاسخ شرطی (CR) است، چرا که سگ یاد می گیرد تا آن پاسخ را با محرک شرطی مرتبط کند.
مراحل سه گانه شرطی سازی کلاسیک
فرآیند شرطی سازی کلاسیک در سه مرحله اساسی اتفاق می افتد:
قبل از شرطی سازی
در این مرحله، UCS و CS هیچ ارتباطی ندارند. UCS در محیط ظاهر می شود و به طور طبیعی یک UCR را ایجاد می کند. UCR آموزش داده نشده یا یاد گرفته نشده است، بلکه یک واکنش کاملاً ذاتی است. به عنوان مثال، بار اولی که یک شخص سوار قایق می شود (UCS) ممکن است دچار حالت تهوع شود (UCR). در این نقطه، CS یک محرک خنثی (NS) است. هنوز هیچ گونه پاسخی تولید نمی کند زیرا هنوز شرطی نشده است.
در حین شرطی سازی
در مرحله دوم، UCS و NS با هم جفت می شوند و منجر به این می شود که محرک خنثی قبلاً به یک CS تبدیل شود. CS کمی قبل یا همزمان با UCS اتفاق می افتد و در این فرآیند، CS با UCS و به تبع آن، با UCR مرتبط می شود. به طور کلی، UCS و CS باید چندین بار جفت شوند تا ارتباط بین دو محرک تقویت شود. با این حال، برخی اوقات این کار ضروری نیست. به عنوان مثال، اگر فردی پس از خوردن یک غذای خاص یک بار بیمار شود، آن غذا ممکن است در آینده همچنان او را بیمار کند. بنابراین، اگر فرد در قایق قبل از بیمار شدن (UCR) آب میوه (CS) بنوشد، ممکن است یاد بگیرد که آب میوه (CS) را با احساس بیماری (CR) مرتبط کند.
بعد از شرطی سازی
هنگامی که UCS و CS مرتبط شده اند، CS پاسخ را بدون نیاز به ارائه UCS فراخوانی خواهد کرد. اکنون CS CR را ایجاد می کند. فرد یاد گرفته است که یک پاسخ خاص را با یک محرک خنثی قبلاً مرتبط کند. بنابراین، فردی که دچار حالت تهوع شده است ممکن است در آینده دریابد که آب میوه (CS) او را بیمار می کند (CR)، با وجود اینکه آب میوه واقعاً هیچ ارتباطی با بیمار شدن او بر روی قایق نداشت.
اصول دیگر شرطی سازی کلاسیک
چندین اصل اضافی در شرطی سازی کلاسیک وجود دارد که جزئیات بیشتری درباره نحوه عملکرد این فرآیند را ارائه می دهد. این اصول شامل موارد زیر هستند:
انقراض
همانطور که از نامش پیداست، انقراض زمانی اتفاق می افتد که یک محرک شرطی دیگر با یک محرک بی شرط مرتبط نباشد و منجر به کاهش یا ناپدیدی کامل پاسخ شرطی شود.
به عنوان مثال، سگ های پاولوف در پاسخ به صدای زنگ پس از اینکه صدا با غذا جفت شد، شروع به ترشح بزاق کردند. با این حال، اگر زنگ به طور مکرر بدون غذا به صدا درآید، به مرور ترشح بزاق سگ کاهش یافته و در نهایت متوقف می شود.
بازیابی خودبخودی
حتی پس از انقراض، ممکن است پاسخ شرطی برای همیشه ناپدید نشود. گاهی اوقات بازیابی خودبخودی اتفاق می افتد که در آن پاسخ پس از یک دوره انقراض دوباره ظاهر می شود.
به عنوان مثال، فرض کنید بعد از خاموش کردن پاسخ شرطی تولید بزاق در یک سگ به صدای زنگ، برای مدتی صدای زنگ به صدا در نیاید. اگر بعد از آن وقفه، زنگ دوباره به صدا درآید، سگ دوباره بزاق می اندازد — که به آن بهبود خودبخودی پاسخ شرطی گفته می شود. با این حال، اگر محرک های شرطی و غیر شرطی دوباره با هم جفت نشوند، بهبود خودبخودی مدتی نمی انجامد و انقراض دوباره رخ خواهد داد.
عمومیت محرک
عمومیت محرک زمانی اتفاق می افتد که بعد از اینکه یک محرک به یک پاسخ مشخص شرطی شده است، سایر محرک هایی که ممکن است با محرک شرطی مرتبط باشند، نیز همان پاسخ شرطی را تحریک می کنند. محرک های اضافی شرطی نیستند اما به محرک شرطی شباهت دارند که منجر به عمومیت می شود. بنابراین، اگر سگی به صدای زنگ بزاق بیندازد، این سگ همچنین به سایر صداهای زنگ نیز بزاق می اندازد. با این حال، اگر صدای زنگ خیلی متفاوت از محرک شرطی باشد، ممکن است پاسخ شرطی رخ ندهد.
تمایز محرک
عمومیت محرک معمولاً پایدار نمی ماند. با گذشت زمان، تمایز محرک آغاز می شود، جایی که محرک ها تفکیک می شوند و فقط محرک شرطی و احتمالاً محرک های بسیار مشابه پاسخ شرطی را تحریک می کنند. بنابراین، اگر یک سگ به شنیدن صداهای مختلف زنگ ادامه دهد، با گذشت زمان این سگ شروع به تمایز بین صداها خواهد کرد و فقط به صدای شرطی و صدای هایی که تقریباً شبیه آن هستند بزاق خواهد انداخت.
شرطی سازی سطح بالاتر
در آزمایش های خود، پاولف نشان داد که بعد از اینکه سگی را به یک محرک خاص شرطی کرده است، می تواند محرک شرطی را با یک محرک خنثی جفت کند و پاسخ شرطی را به محرک جدید گسترش دهد. این را شرطی سازی مرتبه دوم می نامند. به عنوان مثال، بعد از اینکه سگی به صدای زنگ بزاق می اندازد، زنگ با یک مربع سیاه ارائه می شود. بعد از چندین آزمایش، مربع سیاه می تواند به تنهایی بزاق را تحریک کند. در حالی که پاولف دریافت که می تواند شرطی سازی مرتبه سوم را نیز در تحقیقات خود برقرار کند، اما نتوانست شرطی سازی سطح بالاتر را فراتر از آن نقطه گسترش دهد.
نمونه هایی از شرطی سازی کلاسیک
نمونه هایی از شرطی سازی کلاسیک می تواند در دنیای واقعی مشاهده شود. یکی از مثال ها اعتیاد به مواد مخدر است. اگر یک دارو به طور مکرر در شرایط خاص (مثلاً یک مکان خاص) مصرف شود، کاربر ممکن است به آن ماده در آن زمینه عادت کند و به مقدار بیشتری از آن برای رسیدن به همان اثر نیاز داشته باشد که به آن تحمل می گویند. با این حال، اگر فرد دارو را در یک محیط متفاوت مصرف کند، ممکن است دچار اوردوز شود. این به این دلیل است که محیط معمول کاربر به یک محرک شرطی تبدیل شده است که بدن را برای پاسخ شرطی به دارو آماده می کند. در غیاب این شرطی سازی، بدن ممکن است به اندازه کافی برای دارو آماده نباشد.
یک مثال مثبت تر از شرطی سازی کلاسیک، استفاده از آن برای حمایت از تلاش های حفاظت از حیات وحش است. شیرها در آفریقا شرطی شدند که طعم گوشت گاو را دوست نداشته باشند تا از شکار دام ها جلوگیری کنند و با کشاورزان به خاطر آن درگیر نشوند. هشت شیر به گوشت گاوی که با ماده ضد کرم درمان شده بود که به آن ها سوء هاضمه می داد تغذیه شدند. بعد از انجام چندین بار این کار، شیرها به گوشت، حتی اگر با ماده ضد کرم درمان نشده باشد، تنفر پیدا کردند. با توجه به تنفرشان از گوشت، این شیرها به احتمال زیاد به دام ها حمله نخواهند کرد.
شرطی سازی کلاسیک می تواند در درمان و کلاس های درسی نیز مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، برای مقابله با اضطراب ها و فوبیاهایی مانند ترس از عنکبوت ها، یک درمانگر ممکن است به طور مکرر تصویری از یک عنکبوت را در حین انجام تکنیک های تن آرامی به فرد نشان دهد تا فرد بتواند ارتباطی بین عنکبوت و آرامش برقرار کند. به همین ترتیب، اگر یک معلم موضوعی که باعث استرس دانش آموزان می شود، مانند ریاضیات، را با یک محیط خوشایند و مثبت ترکیب کند، دانش آموز یاد می گیرد که احساس بهتری نسبت به ریاضیات داشته باشد.
نقدهای شرطی سازی کلاسیک
در حالی که کاربردهای واقعی زیادی برای شرطی سازی کلاسیک وجود دارد، این مفهوم به دلایل مختلفی مورد انتقاد قرار گرفته است. اول، شرطی سازی کلاسیک به دلیل عدم توجه به نقش اراده آزاد در پاسخ های رفتاری افراد، به سطحی نگری متهم شده است. شرطی سازی کلاسیک پیش بینی می کند که فرد به یک محرک شرطی بدون هیچ گونه تغییری پاسخ خواهد داد. این ممکن است به روانشناسان کمک کند رفتار انسان را پیش بینی کنند، اما تفاوت های فردی را نادیده می گیرد.
شرطی سازی کلاسیک همچنین به خاطر تأکید بر یادگیری از محیط و بنابراین پشتیبانی از پرورش بر طبیعت، مورد انتقاد قرار گرفته است. رفتارگرایان متعهد به توصیف آنچه قابل مشاهده است بودند و از هر گونه حدس در مورد تأثیر بیولوژی بر رفتار دوری می کردند. با این حال، رفتار انسان احتمالاً پیچیده تر از آن است که به سادگی آنچه در محیط قابل مشاهده است محدود شود.
یک انتقاد نهایی از شرطی سازی کلاسیک این است که آسان انگارانه است. هرچند شرطی سازی کلاسیک به طور قطع علمی است زیرا از آزمایش های کنترل شده برای رسیدن به نتایج خود استفاده می کند، اما همچنین رفتارهای پیچیده را به واحدهای کوچک تشکیل دهنده یک محرک و پاسخ تقسیم می کند. این می تواند منجر به توضیحات ناتمام از رفتار شود.
- روانشناسی