طرح مارشال: احیای اقتصادی اروپا پس از جنگ جهانی دوم و میراث آن

رئیس جمهور ایالات متحده هری ترومن (چپ) با وزیر امور خارجه جورج مارشال (راست)، 1947 دست می دهد.
Hulton Archive / Getty Images

طرح مارشال، که در سال 1947 اعلام شد، یک برنامه کمک اقتصادی تحت حمایت ایالات متحده بود که هدف آن کمک به کشورهای اروپای غربی برای بازسازی پس از جنگ جهانی دوم بود. این طرح که رسماً برنامه احیای اروپا (ERP) نامیده می‌شد، به دلیل نقش کلیدی وزیر امور خارجه، جورج سی. مارشال، به زودی به نام طرح مارشال مشهور شد.

اگرچه مقدمات این طرح در 5 ژوئن 1947 در سخنرانی مارشال در دانشگاه هاروارد اعلام شد، اما تا 3 آوریل 1948 به قانون تبدیل نشد. طرح مارشال تقریباً 13 میلیارد دلار کمک به 17 کشور در طی یک دوره چهار ساله ارائه کرد. با این حال، در پایان سال 1951، طرح مارشال با طرح امنیت متقابل جایگزین شد. این طرح نقش مهمی در بازسازی اقتصاد اروپا و جلوگیری از گسترش کمونیسم ایفا کرد.

اروپا در دوران پس از جنگ: ویرانی و نیاز به بازسازی

شش سال جنگ جهانی دوم خسارات جبران ناپذیری به اروپا وارد کرد. زیرساخت‌ها ویران شدند، مزارع و شهرها نابود گشتند، کارخانه‌ها بمباران شدند و میلیون‌ها نفر کشته یا معلول شدند. خسارات به حدی گسترده بود که اکثر کشورها حتی منابع کافی برای کمک به مردم خود را نیز نداشتند.

در مقابل، ایالات متحده به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، از آسیب‌های جنگ در امان مانده بود و به همین دلیل، اروپا برای دریافت کمک به این کشور چشم دوخته بود. از پایان جنگ در سال 1945 تا آغاز طرح مارشال، ایالات متحده 14 میلیون دلار وام به اروپا ارائه کرد. همچنین، هنگامی که بریتانیا اعلام کرد قادر به ادامه حمایت از مبارزه علیه کمونیسم در یونان و ترکیه نیست، ایالات متحده وارد عمل شد و از این دو کشور حمایت نظامی کرد. این یکی از اولین اقدامات مهار کمونیسم بود که در دکترین ترومن مطرح شد.

با این حال، روند بهبودی در اروپا بسیار کندتر از حد انتظار جامعه جهانی پیش می‌رفت. کشورهای اروپایی بخش قابل توجهی از اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین، این نگرانی وجود داشت که روند کند بهبودی، تأثیر منفی بر جامعه بین‌المللی داشته باشد. علاوه بر این، هری ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده، معتقد بود که بهترین راه برای مهار گسترش کمونیسم و بازگرداندن ثبات سیاسی به اروپا، ابتدا تثبیت اقتصاد کشورهای اروپای غربی است که هنوز تسلیم حکومت کمونیستی نشده بودند. به همین دلیل، ترومن، جورج مارشال را مامور تدوین طرحی برای تحقق این هدف کرد.

انتصاب جورج مارشال به عنوان وزیر امور خارجه

جورج سی. مارشال در ژانویه 1947 توسط رئیس جمهور ترومن به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شد. مارشال پیش از این انتصاب، سابقه درخشانی به عنوان رئیس ستاد ارتش ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم داشت. به دلیل شهرت برجسته ای که در طول جنگ کسب کرده بود، مارشال به عنوان فردی مناسب برای تصدی پست وزیر امور خارجه در دوران چالش برانگیز پس از جنگ در نظر گرفته می شد.

یکی از اولین چالش هایی که مارشال در این سمت با آن روبرو شد، مجموعه ای از مذاکرات با اتحاد جماهیر شوروی در مورد بازسازی اقتصادی آلمان بود. مارشال نتوانست در مورد بهترین رویکرد با شوروی به توافق برسد و مذاکرات پس از شش هفته متوقف شد. در نتیجه این تلاش‌های ناموفق، مارشال تصمیم گرفت تا یک طرح بازسازی گسترده‌تر برای اروپا را دنبال کند. نقش مارشال در این طرح و اقتصاد اروپا حیاتی بود.

شکل گیری طرح مارشال

مارشال از دو مقام وزارت امور خارجه، جورج کنان و ویلیام کلیتون، برای کمک به تدوین این طرح دعوت کرد. کنان به خاطر ایده "مهار" مشهور بود، که یک جزء اصلی از دکترین ترومن به شمار می رفت. کلیتون یک تاجر و مقام دولتی بود که بر مسائل اقتصادی اروپا تمرکز داشت. او به ارائه بینش اقتصادی خاصی در توسعه این طرح کمک کرد.

طرح مارشال برای ارائه کمک های اقتصادی مشخص به کشورهای اروپایی به منظور احیای اقتصاد آنها از طریق تمرکز بر ایجاد صنایع مدرن پس از جنگ و گسترش فرصت های تجارت بین المللی آنها طراحی شد.

علاوه بر این، کشورها از این بودجه برای خرید تجهیزات تولید و بازسازی از شرکت های آمریکایی استفاده می کردند؛ بنابراین، به اقتصاد ایالات متحده در دوران پس از جنگ نیز رونق می بخشیدند. اعلام اولیه طرح مارشال در 5 ژوئن 1947، در سخنرانی مارشال در دانشگاه هاروارد صورت گرفت. با این حال، تا زمانی که ده ماه بعد توسط ترومن به قانون تبدیل نشد، رسمیت نیافت. این قانون، قانون همکاری اقتصادی و برنامه کمک، برنامه احیای اقتصادی نامگذاری شد.

کشورهای شرکت کننده در طرح مارشال

اگرچه اتحاد جماهیر شوروی از شرکت در طرح مارشال منع نشده بود، اما شوروی و متحدانش تمایلی به رعایت شرایط تعیین شده توسط این طرح نداشتند. در نهایت، 17 کشور از طرح مارشال بهره مند شدند. این کشورها عبارت بودند از:

  • اتریش
  • بلژیک
  • دانمارک
  • فرانسه
  • یونان
  • ایسلند
  • ایرلند
  • ایتالیا (شامل منطقه تریسته)
  • لوکزامبورگ (به طور مشترک با بلژیک اداره می شد)
  • هلند
  • نروژ
  • پرتغال
  • سوئد
  • سوئیس
  • ترکیه
  • بریتانیا

تخمین زده می شود که بیش از 13 میلیارد دلار کمک تحت طرح مارشال توزیع شده است. تعیین رقم دقیق دشوار است زیرا انعطاف پذیری در تعریف کمک های رسمی ارائه شده تحت این طرح وجود دارد. (برخی از مورخان کمک های "غیر رسمی" را که پس از اعلام اولیه مارشال آغاز شد، در نظر می گیرند، در حالی که برخی دیگر فقط کمک های ارائه شده پس از امضای این قانون در آوریل 1948 را شمارش می کنند.) این کمک ها نقش مهمی در اقتصاد اروپا ایفا کردند.

میراث طرح مارشال

تا سال 1951، جهان در حال تغییر بود. در حالی که اقتصاد کشورهای اروپای غربی نسبتاً باثبات شده بود، جنگ سرد به عنوان یک مشکل جدید جهانی ظهور می کرد. مسائل فزاینده مربوط به جنگ سرد، به ویژه در حوزه کره، ایالات متحده را بر آن داشت تا در مورد استفاده از بودجه خود تجدید نظر کند.

در پایان سال 1951، طرح مارشال با قانون امنیت متقابل جایگزین شد. این قانون، آژانس امنیت متقابل (MSA) را ایجاد کرد که عمر کوتاهی داشت و نه تنها بر بهبود اقتصادی، بلکه بر حمایت نظامی ملموس تر نیز تمرکز داشت. با تشدید اقدامات نظامی در آسیا، وزارت امور خارجه احساس کرد که این قانون ایالات متحده و متحدانش را برای مشارکت فعال بهتر آماده می کند، علیرغم ذهنیت عمومی که ترومن امیدوار بود کمونیسم را مهار کند، نه اینکه با آن مبارزه کند.

امروزه، طرح مارشال به طور گسترده به عنوان یک موفقیت تلقی می شود. اقتصاد اروپای غربی در طول دوران اجرای آن به طور قابل توجهی بهبود یافت که به ایجاد ثبات اقتصادی در ایالات متحده نیز کمک کرد.

طرح مارشال همچنین به ایالات متحده کمک کرد تا از گسترش بیشتر کمونیسم در اروپای غربی با بازسازی اقتصاد در آن منطقه جلوگیری کند.

مفاهیم طرح مارشال همچنین پایه و اساس برنامه های کمک اقتصادی آینده را که توسط ایالات متحده اجرا می شد و برخی از آرمان های اقتصادی موجود در اتحادیه اروپا امروزی را بنا نهاد.

جورج مارشال به دلیل نقش خود در ایجاد طرح مارشال، جایزه صلح نوبل 1953 را دریافت کرد.

تاریخ قرن بیستم

بیشتر