اثر دوپلر: کلید فهم حرکت و انبساط جهان | آموزش جامع

اثر دوپلر
Carolyn Collins Petersen

ستاره‌شناسان برای درک بهتر اجرام آسمانی دوردست، به مطالعه نوری که از آن‌ها ساطع می‌شود، می‌پردازند. نور با سرعت سرسام‌آور 299,000 کیلومتر در ثانیه در فضا حرکت می‌کند. مسیر این نور می‌تواند تحت تاثیر گرانش منحرف شده و توسط ابرهای ماده موجود در کیهان جذب یا پراکنده شود.

اخترشناسان با بهره‌گیری از ویژگی‌های گوناگون نور، به بررسی و مطالعه طیف گسترده‌ای از پدیده‌ها می‌پردازند؛ از سیارات و قمرهایشان گرفته تا دورافتاده‌ترین اجرام کیهانی. در واقع، نور نقش کلیدی در آشکارسازی اسرار جهان هستی ایفا می‌کند. بررسی طیف نور، شدت، قطبش و دیگر ویژگی‌ها، اطلاعات ارزشمندی درباره ترکیب شیمیایی، دما، سرعت و فاصله اجرام آسمانی در اختیار دانشمندان قرار می‌دهد.

اثر دوپلر: ابزاری قدرتمند در دستان ستاره‌شناسان

یکی از ابزارهای حیاتی که ستاره‌شناسان از آن بهره می‌برند، اثر دوپلر است. این پدیده، به تغییر در فرکانس یا طول موج تابش ساطع شده از یک جسم در حال حرکت در فضا اشاره دارد. نام این اثر از فیزیکدان اتریشی، کریستیان دوپلر، گرفته شده که برای اولین بار در سال 1842 آن را مطرح کرد.

اثر دوپلر چگونه کار می‌کند؟

تصور کنید یک ستاره به سمت یک ستاره‌شناس روی زمین حرکت می‌کند. در این حالت، طول موج تابش ستاره کوتاه‌تر به نظر می‌رسد (یعنی فرکانس و انرژی آن بیشتر خواهد بود). برعکس، اگر ستاره از ناظر دور شود، طول موج تابش بلندتر (فرکانس و انرژی کمتر) به نظر می‌رسد. احتمالا شما نمونه‌ای از این اثر را در زندگی روزمره تجربه کرده‌اید؛ مثلاً وقتی صدای سوت قطار یا آژیر پلیس را می‌شنوید که با نزدیک شدن به شما، زیرتر و با دور شدن، بم‌تر می‌شود.

کاربردهای اثر دوپلر

اثر دوپلر در فناوری‌های مختلفی از جمله رادارهای پلیس به کار گرفته می‌شود. در این سیستم‌ها، "اسلحه رادار" نوری با طول موج مشخص ساطع می‌کند. این نور به یک خودروی در حال حرکت برخورد کرده و به سمت دستگاه بازمی‌گردد. تغییر در طول موج نور بازتابیده شده، برای محاسبه سرعت خودرو مورد استفاده قرار می‌گیرد. نکته قابل توجه این است که در این فرآیند، اثر دوپلر دو بار اعمال می‌شود: یک بار زمانی که خودرو به عنوان ناظر، نور را دریافت می‌کند و بار دیگر زمانی که خودرو به عنوان منبع متحرک، نور را بازمی‌گرداند. به این ترتیب، دقت اندازه‌گیری سرعت افزایش می‌یابد.

انتقال به سرخ (Redshift): دور شدن اجرام کیهانی

وقتی یک جرم آسمانی از ناظر زمینی دور می‌شود، قله‌های موج تابش ساطع شده از آن، نسبت به حالتی که جسم ثابت بود، با فاصله بیشتری از هم قرار می‌گیرند. نتیجه این پدیده، افزایش طول موج نور است. ستاره‌شناسان این وضعیت را "انتقال به سرخ" می‌نامند، زیرا طول موج نور به سمت انتهای قرمز طیف الکترومغناطیسی متمایل می‌شود.

این اثر در تمامی باندهای طیف الکترومغناطیسی (امواج رادیویی، اشعه ایکس، پرتو گاما و غیره) قابل مشاهده است. با این حال، اندازه‌گیری‌های نوری (مربوط به نور مرئی) رایج‌ترین روش هستند و منشاء اصطلاح "انتقال به سرخ" نیز همین است. هرچه سرعت دور شدن منبع نور از ناظر بیشتر باشد، میزان انتقال به سرخ نیز بیشتر خواهد بود. از دیدگاه انرژی، طول موج‌های بلندتر با انرژی کمتری همراه هستند. بنابراین، انتقال به سرخ نشان‌دهنده کاهش انرژی تابش دریافتی از جرم دورشونده است.

انتقال به آبی (Blueshift): نزدیک شدن اجرام کیهانی

برعکس انتقال به سرخ، زمانی که یک منبع تابش به سمت ناظر نزدیک می‌شود، طول موج‌های نور فشرده‌تر به نظر می‌رسند و در نتیجه، طول موج نور کوتاه‌تر می‌شود (طول موج کوتاه‌تر به معنای فرکانس بالاتر و در نتیجه، انرژی بیشتر است). در طیف‌سنجی، خطوط طیفی به سمت انتهای آبی طیف مرئی جابجا می‌شوند؛ به همین دلیل به این پدیده، انتقال به آبی گفته می‌شود.

همانند انتقال به سرخ، این اثر در سایر باندهای طیف الکترومغناطیسی نیز قابل مشاهده است، اما اغلب در مباحث مربوط به نور مرئی مورد بحث قرار می‌گیرد. با این حال، در برخی از شاخه‌های ستاره‌شناسی، این موضوع لزوماً صادق نیست و از پدیده‌ی انتقال به آبی در سایر طول موج‌ها نیز استفاده می‌شود.

انبساط جهان و اثر دوپلر: انقلابی در کیهان‌شناسی

بهره‌گیری از اثر دوپلر منجر به کشف‌های مهمی در علم ستاره‌شناسی شده است. در اوایل قرن بیستم، باور بر این بود که جهان ایستا و ثابت است. این باور حتی آلبرت اینشتین را بر آن داشت تا به معادله میدان خود، ثابت کیهانی را اضافه کند تا انبساط (یا انقباض) پیش‌بینی‌شده توسط محاسباتش را "خنثی" کند. در آن زمان، تصور می‌شد که "لبه" کهکشان راه شیری، مرز جهان ایستا را نشان می‌دهد.

اما ادوین هابل کشف کرد که سحابی‌های مارپیچی که دهه‌ها ذهن ستاره‌شناسان را به خود مشغول کرده بودند، در واقع سحابی نیستند، بلکه کهکشان‌های دیگری هستند! این کشف شگفت‌انگیز به ستاره‌شناسان نشان داد که جهان بسیار بزرگ‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کردند.

هابل سپس به اندازه‌گیری اثر دوپلر، به‌ویژه یافتن انتقال به سرخ این کهکشان‌ها پرداخت. او دریافت که هرچه یک کهکشان دورتر باشد، با سرعت بیشتری از ما دور می‌شود. این یافته منجر به شکل‌گیری قانون معروف هابل شد که بیان می‌کند فاصله یک جسم با سرعت دور شدن آن متناسب است.

این کشف، اینشتین را بر آن داشت تا بنویسد که اضافه کردن ثابت کیهانی به معادله میدان، بزرگترین اشتباه دوران کاری‌اش بوده است. جالب اینجاست که امروزه برخی از محققان دوباره این ثابت را در نسبیت عام وارد می‌کنند.

با این حال، قانون هابل تنها تا یک نقطه خاص صادق است، زیرا تحقیقات چند دهه اخیر نشان داده است که کهکشان‌های دوردست با سرعتی بیشتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد، در حال دور شدن هستند. این بدان معناست که انبساط جهان در حال شتاب گرفتن است. دلیل این شتاب‌گیری یک راز است، و دانشمندان نیروی محرکه این شتاب را انرژی تاریک نامیده‌اند. آن‌ها این انرژی را در معادله میدان اینشتین به عنوان یک ثابت کیهانی (البته با شکلی متفاوت از فرمول‌بندی اینشتین) لحاظ می‌کنند.

کاربردهای دیگر اثر دوپلر در ستاره‌شناسی

اثر دوپلر، علاوه بر اندازه‌گیری انبساط جهان، در مدل‌سازی حرکت اجرام نزدیک‌تر به ما نیز کاربرد دارد؛ به ویژه در بررسی پویایی کهکشان راه شیری.

ستاره‌شناسان با اندازه‌گیری فاصله ستارگان و میزان انتقال به سرخ یا آبی آن‌ها، می‌توانند نقشه‌ای از حرکت کهکشان ما ترسیم کنند و تصویری از آنچه کهکشان راه شیری برای یک ناظر در آن سوی جهان به نظر می‌رسد، به دست آورند.

اثر دوپلر همچنین به دانشمندان این امکان را می‌دهد تا تپش ستاره‌های متغیر و نیز حرکت ذراتی که با سرعت‌های باورنکردنی در جریان‌های جت نسبیتی خارج شده از سیاهچاله‌های کلان‌جرم حرکت می‌کنند را اندازه‌گیری کنند.

  • نجوم
  • علم

نجوم