آیا نجوم، اخترفیزیک و اخترشناسی یکی هستند؟ تفاوتها را بشناسید!

نجوم و اخترشناسی دو موضوع کاملاً متفاوت هستند: یکی علمی مبتنی بر مشاهده و آزمایش، و دیگری بیشتر شبیه یک سرگرمی یا بازی است. متأسفانه، این دو رشته اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند و تمایز بین آنها به درستی درک نمیشود.
نجوم به عنوان یک علم، به مطالعه ستارگان، سیارات، کهکشانها و سایر اجرام آسمانی میپردازد. این علم از طریق مشاهده، جمعآوری دادهها و تحلیل آنها، تلاش میکند تا قوانین حاکم بر این اجرام و پدیدههای مرتبط با آنها را کشف کند. حوزه مرتبط با نجوم، اخترفیزیک است که از قوانین فیزیک برای توضیح چگونگی عملکرد ستارگان و کهکشانها استفاده میکند.
در مقابل، اخترشناسی یک عمل غیرعلمی است که تلاش میکند ارتباطاتی بین موقعیت ستارگان و سیارات با رویدادهای زندگی انسانها برقرار کند و بر اساس آن پیشبینیهایی درباره آینده ارائه دهد.
جالب است بدانید که تلاشهای اخترشناسان باستان، پایهای برای ایجاد نقشههای ستارهای و ناوبری بود که در زمان خود بسیار ارزشمند بودند و حتی به شکلگیری صورتهای فلکی امروزی نیز کمک کردند. با این حال، باید توجه داشت که امروزه هیچ مبنای علمی برای ادعاهای اخترشناسی وجود ندارد.
نکات کلیدی: نجوم در برابر اخترشناسی
- نجوم: مطالعه علمی ستارگان، سیارات، کهکشانها و حرکات آنها.
- اخترفیزیک: استفاده از اصول و قوانین فیزیک برای توضیح چگونگی شکلگیری و عملکرد ستارگان، سیارات و کهکشانها.
- اخترشناسی: نوعی سرگرمی غیرعلمی که ارتباطی بین رفتار انسان و همترازی ستارگان و سیارات قائل میشود.
نجوم و اخترفیزیک: بررسی اجرام آسمانی و قوانین حاکم بر آنها
تفاوت بین "نجوم" (به معنای لغوی "قانون ستارگان" در یونانی) و "اخترفیزیک" (گرفته شده از واژههای یونانی "ستاره" و "فیزیک") در اهدافی است که این دو رشته دنبال میکنند. در هر دو مورد، هدف درک چگونگی عملکرد اجرام موجود در جهان است.
نجوم به توصیف حرکات و منشاء اجرام آسمانی (ستارگان، سیارات، کهکشانها و غیره) میپردازد. همچنین به موضوعی اشاره دارد که شما هنگام یادگیری در مورد این اجرام و تبدیل شدن به یک ستارهشناس مطالعه میکنید. ستارهشناسان نور ساطع شده یا منعکس شده از اجرام دوردست را مطالعه میکنند.

اخترفیزیک به معنای لغوی فیزیک انواع مختلف ستارگان، کهکشانها و سحابیها است. این شاخه از علم، اصول فیزیک را برای توصیف فرآیندهای مربوط به ایجاد ستارگان و کهکشانها و همچنین یادگیری آنچه تغییرات تکاملی آنها را هدایت میکند، به کار میگیرد. نجوم و اخترفیزیک قطعاً با هم مرتبط هستند، اما به طور واضح تلاش میکنند تا به سؤالات مختلفی در مورد اشیایی که مطالعه میکنند پاسخ دهند. نجوم میگوید: "اینها همه این اشیاء هستند" و اخترفیزیک توصیف میکند "اینگونه همه این اشیاء کار میکنند."

با وجود تفاوتهایشان، این دو اصطلاح در سالهای اخیر تا حدودی مترادف شدهاند. بیشتر ستارهشناسان آموزشهای مشابهی را به عنوان اخترفیزیکدانان دریافت میکنند، از جمله تکمیل یک برنامه تحصیلات تکمیلی در فیزیک (اگرچه برنامههای نجوم خالص بسیار خوبی نیز ارائه میشود). برخی دیگر در ریاضیات شروع میکنند و در مقطع تحصیلات تکمیلی به سمت اخترفیزیک گرایش پیدا میکنند.
بسیاری از کارهایی که در زمینه نجوم انجام میشود، مستلزم استفاده از اصول و نظریههای اخترفیزیکی است. بنابراین در حالی که در تعاریف این دو اصطلاح تفاوتهایی وجود دارد، اما در عمل تمایز بین آنها دشوار است. هنگامی که فردی نجوم را در دبیرستان یا دانشگاه مطالعه میکند، ابتدا موضوعات صرفاً نجومی را یاد میگیرد: حرکات اجرام آسمانی، فاصلههای آنها و طبقهبندی آنها. مطالعه عمیقتر چگونگی کارکرد آنها به فیزیک و در نهایت اخترفیزیک نیاز دارد.
اخترشناسی (Astrology): شبهعلمی در جستجوی آینده
اخترشناسی، که در لغت به معنای "مطالعه ستارگان" است، عمدتاً به عنوان یک شبهعلم شناخته میشود. این رشته به مطالعه ویژگیهای فیزیکی ستارگان، سیارات و کهکشانها نمیپردازد. همچنین، در اخترشناسی از اصول فیزیک برای تحلیل اجرام آسمانی استفاده نمیشود و قوانین فیزیکی برای توضیح یافتههای آن وجود ندارد. در واقع، میتوان گفت که "علم" کمی در اخترشناسی وجود دارد.
اخترشناسان، یا همان کسانی که به این حرفه مشغول هستند، صرفاً از موقعیت ستارگان، سیارات و خورشید، آنگونه که از زمین دیده میشود، برای پیشبینی ویژگیهای فردی، امور زندگی و آینده افراد استفاده میکنند. این رویکرد بیشتر شبیه فالگیری است، اما با یک "پوشش" علمی که به آن نوعی مشروعیت میبخشد. اما در حقیقت، هیچ راهی برای استفاده از ستارگان و سیارات برای پیشبینی چیزی درباره زندگی یا عشق یک فرد وجود ندارد. همه چیز خیالی و تخیلی است، اما برخی از افراد از پرداختن به آن احساس رضایت میکنند.
نقش باستانی اخترشناسی در توسعه نجوم
اگرچه اخترشناسی مبنای علمی ندارد، اما نقش مقدماتی در توسعه نجوم ایفا کرده است. این به این دلیل است که اخترشناسان اولیه نیز ستارهشناسان منظمی بودند که موقعیت و حرکات اجرام آسمانی را ترسیم میکردند. این نمودارها و حرکات برای درک نحوه حرکت ستارگان و سیارات در فضا بسیار مهم هستند.
اخترشناسی زمانی از نجوم جدا میشود که اخترشناسان سعی میکنند از دانش خود در مورد آسمان برای "پیشبینی" رویدادهای آینده در زندگی مردم استفاده کنند. در دوران باستان، آنها این کار را بیشتر به دلایل سیاسی و مذهبی انجام میدادند. اگر یک اخترشناس میتوانست چیز فوقالعادهای را برای حامی، پادشاه یا ملکه خود پیشبینی کند، ممکن بود دوباره غذا بخورد. یا یک خانه خوب به دست آورد. یا مقداری طلا به جیب بزند.
اخترشناسی به عنوان یک عمل علمی در طول سالهای روشنگری در قرن هجدهم، زمانی که مطالعات علمی دقیقتر شدند، از نجوم جدا شد. برای دانشمندان آن زمان (و از آن زمان تاکنون) مشخص شد که هیچ نیروی فیزیکی قابل اندازهگیری ساطع شده از ستارگان یا سیارات وجود ندارد که بتواند ادعاهای اخترشناسی را توجیه کند.
به عبارت دیگر، موقعیت خورشید، ماه و سیارات در زمان تولد یک فرد هیچ تاثیری بر آینده یا شخصیت آن فرد ندارد. در واقع، تأثیر پزشکی که در زایمان کمک میکند قویتر از هر سیاره یا ستاره دوردستی است.
اکثر مردم امروزه میدانند که اخترشناسی چیزی بیش از یک بازی سرگرمکننده نیست. به جز اخترشناسانی که از "هنر" خود پول در میآورند، افراد تحصیلکرده میدانند که به اصطلاح اثرات عرفانی اخترشناسی هیچ مبنای علمی واقعی ندارد و هرگز توسط ستارهشناسان و اخترفیزیکدانان شناسایی نشده است.
- نجوم
- علم