طول عمر ستارگان: سفر کیهانی از تولد تا مرگ

جهان هستی مملو از ستارگان گوناگون است. شاید از دور و در نگاه اول، همه آنها نقاط نورانی یکسانی به نظر برسند، اما در واقعیت، هر ستاره با دیگری متفاوت است. هر ستاره در طول عمر خود، مسیری تکاملی را طی میکند که در مقایسه با عمر انسان، بسیار طولانیتر و باشکوهتر است. سن، مسیر تکامل، جرم و عوامل دیگر، همگی بر سرنوشت یک ستاره تاثیر میگذارند.
یکی از مهمترین حوزههای مطالعه در علم نجوم، درک چگونگی مرگ ستارگان است. مرگ یک ستاره، نقش مهمی در غنیسازی کهکشان ایفا میکند و عناصر سنگینتری را در فضا پراکنده میسازد که نسلهای بعدی ستارگان و سیارات از آنها شکل میگیرند. درک این فرآیندها، به ما کمک میکند تا تاریخچه و تکامل کیهان را بهتر بشناسیم.
زندگی یک ستاره

برای درک مرگ یک ستاره، ضروری است که با چگونگی شکلگیری و دوران زندگی آن آشنا باشیم. به ویژه از آن جهت که نحوه شکلگیری ستاره، بر سرنوشت نهایی آن تاثیر مستقیم دارد.
ستارهشناسان معتقدند که یک ستاره، زندگی خود را زمانی آغاز میکند که فرآیند همجوشی هستهای در هسته آن شروع شود. در این مرحله، صرف نظر از جرمش، به عنوان یک ستاره "رشته اصلی" شناخته میشود. "رشته اصلی" در واقع مرحلهای از زندگی ستاره است که بیشتر عمر خود را در آن سپری میکند. خورشید ما حدود 5 میلیارد سال است که در رشته اصلی قرار دارد و تقریباً 5 میلیارد سال دیگر نیز در این مرحله باقی خواهد ماند، پیش از آنکه به یک ستاره غول سرخ تبدیل شود.
ستارگان غول سرخ

رشته اصلی، تمام طول عمر یک ستاره را شامل نمیشود. بلکه تنها بخشی از حیات یک ستاره است و در برخی موارد، حتی بخش نسبتاً کوتاهی از آن به شمار میرود.
هنگامی که یک ستاره، تمام سوخت هیدروژنی خود را در هسته مصرف میکند، از رشته اصلی خارج شده و به یک غول سرخ تبدیل میشود. بسته به جرم ستاره، ممکن است قبل از تبدیل شدن به یک کوتوله سفید، ستاره نوترونی یا فروپاشی به یک سیاهچاله، بین حالتهای مختلف نوسان کند. یکی از نزدیکترین همسایگان ما (از نظر کهکشانی)، ابطالجوزا (Betelgeuse) است که در حال حاضر در فاز غول سرخ خود قرار دارد و انتظار میرود در هر زمانی بین اکنون تا یک میلیون سال آینده منفجر شود و به یک ابرنواختر تبدیل گردد. در مقیاس زمانی کیهانی، این زمان تقریباً معادل "فردا" است!
کوتولههای سفید و پایان زندگی ستارگانی مانند خورشید

زمانی که ستارگان کمجرم مانند خورشید ما به پایان عمر خود میرسند، وارد فاز غول سرخ میشوند. این مرحله، تا حدودی ناپایدار است. زیرا در بیشتر طول عمر یک ستاره، تعادلی بین نیروی گرانش که میخواهد همه چیز را به داخل بکشد و گرما و فشاری که از هسته آن میخواهد همه چیز را به بیرون هل دهد، برقرار است. هنگامی که این دو نیرو متعادل هستند، ستاره در حالتی به نام "تعادل هیدرواستاتیک" قرار دارد.
در یک ستاره پیر، این نبرد سختتر میشود. فشار تشعشعی خروجی از هسته، در نهایت بر فشار گرانشی مادهای که میخواهد به سمت داخل سقوط کند، غلبه میکند. این امر به ستاره اجازه میدهد تا بیشتر و بیشتر در فضا منبسط شود.
در نهایت، پس از تمام انبساط و پراکندگی جو بیرونی ستاره، تنها چیزی که باقی میماند، بقایای هسته ستاره است. این هسته، یک توپ کربنی سوزان و عناصر مختلف دیگر است که با سرد شدن، میدرخشد. در حالی که اغلب به عنوان یک ستاره از آن یاد میشود، یک کوتوله سفید از نظر فنی یک ستاره نیست، زیرا همجوشی هستهای در آن رخ نمیدهد. بلکه یک بقایای ستارهای مانند یک سیاهچاله یا یک ستاره نوترونی است. در نهایت، میلیاردها سال دیگر، این نوع شیء تنها بقایای خورشید ما خواهد بود.
ستارگان نوترونی

ستاره نوترونی، مانند کوتوله سفید یا سیاهچاله، در واقع یک ستاره نیست، بلکه یک بقایای ستارهای است. هنگامی که یک ستاره پرجرم به پایان عمر خود میرسد، دچار انفجار ابرنواختری میشود. در این هنگام، تمام لایههای بیرونی ستاره به سمت هسته سقوط میکنند و سپس در فرآیندی به نام "بازجهش" (rebound)، به بیرون پرتاب میشوند. این مواد با سرعت زیادی به فضا پرتاب شده و یک هسته فوقالعاده متراکم را بر جای میگذارند.
اگر ماده هسته به اندازه کافی فشرده شود، به تودهای از نوترونها تبدیل میشود. یک قوطی سوپ پر از ماده ستاره نوترونی، تقریباً هم جرم ماه خواهد بود. تنها اجسامی که در جهان شناخته شدهاند و چگالی بیشتری نسبت به ستارههای نوترونی دارند، سیاهچالهها هستند.
سیاهچالهها

سیاهچالهها، نتیجه فروپاشی ستارگان بسیار پرجرم به درون خودشان به دلیل گرانش فوقالعاده قویشان هستند. وقتی یک ستاره به پایان چرخه زندگی رشته اصلی خود میرسد، ابرنواختر متعاقب آن، قسمت بیرونی ستاره را به بیرون میراند و فقط هسته را پشت سر میگذارد. هسته آنقدر متراکم و فشرده میشود که حتی از یک ستاره نوترونی نیز متراکمتر میشود. جسم حاصل، نیروی گرانشی آنقدر قوی دارد که حتی نور هم نمیتواند از چنگ آن فرار کند.
- نجوم
- علم