شگفتی های کیهان: حقایق حیرت انگیز نجومی که باور نخواهید کرد!

هزاران سال است که بشر به آسمان چشم دوخته و در پی فهمیدن رازهای آن بوده است. با وجود پیشرفتهای چشمگیر در دانش ستارهشناسی، هنوز هم اطلاعات ما در مورد جهان هستی بسیار محدود است. اخترشناسان با کاوشهای مداوم، اطلاعات دقیقی در مورد ستارگان، سیارات و کهکشانها به دست میآورند، اما پدیدههای شگفتانگیز و مرموزی همچنان ذهن بشر را به خود مشغول کردهاند.
اینکه آیا دانشمندان قادر به حل تمام معماهای کیهان خواهند بود یا نه، خود یک راز بزرگ است. اما بدون شک، مطالعه شگفتانگیز فضا و تمام پدیدههای غیرعادی آن، همواره الهامبخش ایدههای جدید و محرکی برای کشفهای نو خواهد بود. تا زمانی که انسانها به آسمان نگاه میکنند و با کنجکاوی میپرسند: "آنجا چه خبر است؟"، این جستجو ادامه خواهد داشت. سفری بیپایان به سوی اعماق فضا و فهم اسرار جهان.
ماده تاریک در جهان هستی
اخترشناسان همواره در جستجوی ماده تاریک، این شکل مرموز از ماده، هستند که به روشهای معمول قابل شناسایی نیست. به همین دلیل هم نام آن "تاریک" گذاشته شده است. تمام موادی که با روشهای کنونی قابل تشخیص هستند، تنها حدود 5 درصد از کل ماده موجود در جهان را تشکیل میدهند. ماده تاریک به همراه چیزی به نام انرژی تاریک، مابقی این ترکیب را تشکیل میدهند. وقتی مردم به آسمان شب نگاه میکنند، مهم نیست چند ستاره میبینند (و یا چند کهکشان اگر از تلسکوپ استفاده کنند)، آنها تنها بخش کوچکی از آنچه واقعاً در آنجاست را مشاهده میکنند.
اگرچه اخترشناسان گاهی از عبارت "خلأ فضا" استفاده میکنند، فضایی که نور از آن عبور میکند کاملاً خالی نیست. در واقع در هر متر مکعب از فضا، تعدادی اتم ماده وجود دارد. فضای بین کهکشانها، که زمانی تصور میشد کاملاً خالی است، اغلب با مولکولهای گاز و غبار پر شده است. در نتیجه، فضا آنقدرها هم که فکر می کنیم خالی نیست و ماده تاریک نقش بسیار مهمی در ساختار آن ایفا میکند.
اجرام چگال در کیهان
در گذشته، تصور بر این بود که سیاهچالهها پاسخ معمای ماده تاریک هستند (یعنی اعتقاد بر این بود که ماده گمشده ممکن است در سیاهچالهها پنهان شده باشد). با این حال، این ایده درست از آب درنیامد، اما سیاهچالهها همچنان به دلایل خوبی، برای اخترشناسان جذابیت دارند.
سیاهچالهها آنقدر چگال و دارای گرانش شدیدی هستند که هیچ چیز - حتی نور - نمیتواند از آنها فرار کند. برای مثال، اگر یک سفینه فضایی بینکهکشانی به طریقی خیلی به یک سیاهچاله نزدیک شود و "با سر" به داخل آن کشیده شود، نیروی وارد شده به جلوی سفینه بسیار قویتر از نیروی وارد شده به پشت آن خواهد بود. در نتیجه، سفینه و افراد داخل آن بر اثر شدت کشش گرانشی کشیده میشوند - یا مانند تافی خاصیت ارتجاعی پیدا میکنند. نتیجه چه خواهد بود؟ هیچ کس زنده بیرون نخواهد آمد!
آیا میدانستید که سیاهچالهها میتوانند با یکدیگر برخورد کنند؟ هنگامی که این پدیده بین سیاهچالههای فوقسنگین رخ میدهد، امواج گرانشی آزاد میشوند. اگرچه وجود این امواج پیشبینی شده بود، اما تا سال 2015 به طور واقعی شناسایی نشدند. از آن زمان، اخترشناسان امواج گرانشی ناشی از چندین برخورد عظیم سیاهچاله را شناسایی کردهاند.
ستارگان نوترونی - بقایای مرگ ستارگان پرجرم در انفجارهای ابرنواختری - همان سیاهچالهها نیستند، اما آنها نیز با یکدیگر برخورد میکنند. این ستارگان آنقدر چگال هستند که یک لیوان پر از ماده ستاره نوترونی جرمی بیشتر از ماه خواهد داشت. با وجود عظمتشان، ستارگان نوترونی از جمله سریعترین اجرام چرخان در جهان هستند. اخترشناسان سرعت چرخش آنها را تا 500 دور در ثانیه اندازهگیری کردهاند.
ستاره چیست و چه چیزی ستاره نیست؟
انسانها تمایل عجیبی دارند که هر جسم درخشان در آسمان را "ستاره" بنامند - حتی اگر واقعاً ستاره نباشد. ستاره یک کره از گاز فوقالعاده داغ است که نور و گرما از خود ساطع میکند و معمولاً نوعی همجوشی هستهای در داخل آن در حال انجام است. این بدان معناست که شهابها در واقع ستاره نیستند. (در بیشتر موارد، آنها فقط ذرات ریز غبار هستند که از طریق جو ما سقوط میکنند و به دلیل گرمای اصطکاک با گازهای جوی تبخیر میشوند.)
چه چیز دیگری ستاره نیست؟ سیاره یک ستاره نیست. دلیلش این است که - برای شروع - برخلاف ستارگان، سیارات اتمها را در داخل خود همجوشی نمیکنند و بسیار کوچکتر از یک ستاره متوسط هستند. همچنین، اگرچه دنبالهدارها ممکن است ظاهری درخشان داشته باشند، اما آنها نیز ستاره نیستند. هنگامی که دنبالهدارها به دور خورشید میچرخند، از خود ردی از غبار به جا میگذارند. هنگامی که زمین از مدار یک دنبالهدار عبور میکند و با این ردیها روبرو میشود، شاهد افزایش شهابها (که آنها هم ستاره نیستند) خواهیم بود، زیرا ذرات از طریق جو ما حرکت کرده و میسوزند.
منظومه شمسی ما
خورشید، ستاره خودمان، نیرویی است که باید آن را جدی گرفت. در اعماق هسته خورشید، هیدروژن با همجوشی به هلیوم تبدیل میشود. در طی این فرآیند، هسته معادل 100 میلیارد بمب هستهای در هر ثانیه آزاد میکند. تمام این انرژی از طریق لایههای مختلف خورشید به بیرون راه پیدا میکند که هزاران سال طول میکشد تا این سفر انجام شود. انرژی خورشید که به صورت گرما و نور ساطع میشود، به منظومه شمسی قدرت میبخشد. ستارگان دیگر نیز در طول عمر خود این فرآیند را طی میکنند، که این باعث میشود ستارگان نیروگاههای کیهان باشند.
خورشید ممکن است ستاره نمایش ما باشد، اما منظومه شمسی که در آن زندگی میکنیم نیز پر از ویژگیهای عجیب و شگفتانگیز است. برای مثال، با اینکه عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است، دما در سطح سیاره میتواند تا 280- درجه فارنهایت کاهش یابد. چگونه؟ از آنجایی که عطارد تقریباً هیچ جوی ندارد، چیزی برای به دام انداختن گرما در نزدیکی سطح وجود ندارد. در نتیجه، سمت تاریک سیاره - سمتی که رو به روی خورشید نیست - فوق العاده سرد میشود.
در حالی که زهره دورتر از خورشید است، به دلیل ضخامت جو زهره، که گرما را در نزدیکی سطح سیاره به دام میاندازد، به طور قابل توجهی گرمتر از عطارد است. زهره همچنین بسیار آهسته به دور محور خود میچرخد. یک روز در زهره معادل 243 روز زمینی است، با این حال، سال زهره تنها 224.7 روز است. عجیبتر از آن، زهره در مقایسه با سیارات دیگر در منظومه شمسی، به صورت معکوس به دور محور خود میچرخد.
کهکشانها، فضای بین ستارهای و نور
جهان بیش از 13.7 میلیارد سال قدمت دارد و خانه میلیاردها کهکشان است. هیچ کس دقیقاً مطمئن نیست که تعداد کل کهکشانها چقدر است، اما برخی از حقایقی که میدانیم بسیار چشمگیر هستند. چگونه میدانیم آنچه را که در مورد کهکشانها میدانیم؟ اخترشناسان نوری را که اجرام ساطع میکنند برای یافتن سرنخهایی در مورد منشاء، تکامل و سن آنها مطالعه میکنند. نور ستارگان و کهکشانهای دور آنقدر طول میکشد تا به زمین برسد که ما در واقع این اجرام را همانطور که در گذشته ظاهر شدهاند، میبینیم. وقتی به آسمان شب نگاه میکنیم، در واقع به گذشته نگاه میکنیم. هر چه چیزی دورتر باشد، در گذشته دورتر به نظر میرسد.
به عنوان مثال، نور خورشید تقریباً 8.5 دقیقه طول میکشد تا به زمین برسد، بنابراین ما خورشید را همانطور که 8.5 دقیقه پیش ظاهر شده است، میبینیم. نزدیکترین ستاره به ما، پروکسیما قنطورس، 4.2 سال نوری با ما فاصله دارد، بنابراین به چشم ما همانطور که 4.2 سال پیش بوده است، ظاهر میشود. نزدیکترین کهکشان 2.5 میلیون سال نوری با ما فاصله دارد و همان شکلی به نظر میرسد که اجداد انساننمای استرالوپیتکوس ما روی این سیاره راه میرفتند.
در طول زمان، برخی از کهکشانهای قدیمیتر توسط کهکشانهای جوانتر خورده شدهاند. به عنوان مثال، کهکشان گرداب (همچنین به عنوان مسیه 51 یا M51 شناخته میشود) - یک مارپیچ دو بازویی که بین 25 میلیون و 37 میلیون سال نوری از راه شیری فاصله دارد و میتوان آن را با تلسکوپ آماتوری مشاهده کرد - به نظر میرسد که یک ادغام / همخواری کهکشانی را در گذشته خود تجربه کرده است.
جهان مملو از کهکشانها است و دورترین آنها با سرعتی بیش از 90 درصد سرعت نور از ما دور میشوند. یکی از عجیبترین ایدهها در این میان - و ایدهای که احتمالاً به حقیقت میپیوندد - "نظریه انبساط جهان" است، که فرض میکند جهان به گسترش خود ادامه خواهد داد و با این کار، کهکشانها از یکدیگر دورتر میشوند تا اینکه مناطق ستارهساز آنها در نهایت تمام شود. میلیاردها سال بعد، جهان از کهکشانهای قدیمی و قرمز (آنهایی که در انتهای تکامل خود هستند) تشکیل خواهد شد که آنقدر از هم دور هستند که ستارگان آنها تقریباً غیرقابل تشخیص خواهند بود.
- نجوم
- علم