میلتون آوری: زندگی و آثار پیشگام مدرنیسم آمریکایی

مقدمه
میلتون آوری (۱۸۸۵-۱۹۶۵) نقاش مدرنیست آمریکایی بود که با سبک منحصربهفرد خود، هنر بازنمایی را به اشکال و رنگهای بنیادین انتزاعی تبدیل کرد. شهرت او در طول زندگیاش فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرد، اما امروزه او را به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان قرن بیستم آمریکا میشناسند.
اطلاعات کلیدی درباره میلتون آوری:
- حرفه: نقاش
- تولد: ۷ مارس ۱۸۸۵، التمار، نیویورک
- مرگ: ۳ ژانویه ۱۹۶۵، نیویورک، نیویورک
- همسر: سالی میشل
- دختر: مارچ
- جنبش هنری: اکسپرسیونیسم انتزاعی
- آثار منتخب: "منظره دریا با پرندگان" (۱۹۴۵)، "موج شکننده" (۱۹۴۸)، "منظره شفاف" (۱۹۵۱)
- نقل قول معروف: "وقتی میتوانی نقاشی بکشی، چرا حرف بزنی؟"
آغاز زندگی و آموزش
میلتون آوری، فرزند یک دباغ، نسبتاً دیر به دنیای هنر قدم گذاشت. او در کودکی به همراه خانوادهاش در نیویورک زندگی میکرد و در ۱۳ سالگی به کانکتیکات نقل مکان کردند. آوری در ۱۶ سالگی در شرکت Hartford Machine and Screw مشغول به کار شد و برای تامین مخارج خود و خانوادهاش به مشاغل کارخانهای مختلفی روی آورد. در سال ۱۹۱۵، در سن ۳۰ سالگی، مرگ باجناقش باعث شد او تنها مرد بالغ در یک خانواده ۱۱ نفره باشد.

میلتون آوری همزمان با کار در کارخانهها، در کلاس خوشنویسی که توسط انجمن دانشجویان هنر کانکتیکات برگزار میشد شرکت کرد. متاسفانه، این دوره پس از یک ماه تعطیل شد. بنیانگذار انجمن، چارلز نوئل فلگ، وارد عمل شد و آوری را تشویق کرد تا در کلاس طراحی فیگور شرکت کند. او این توصیه را پذیرفت و پس از هشت ساعت کار در کارخانه، عصرها در کلاسهای هنر شرکت کرد.
در سال ۱۹۲۰، آوری تابستان را در گلاستر، ماساچوست، گذراند تا به سبک پلنایر از طبیعت نقاشی کند. این اولین تابستان از تابستانهای متعددی بود که او برای یافتن الهام برای نقاشی، به تحسین مناظر طبیعی میپرداخت. در تابستان سال ۱۹۲۴، او با سالی میشل آشنا شد و رابطه عاشقانهای را آغاز کردند. پس از ازدواج در سال ۱۹۲۶، این زوج تصمیم غیرمتعارفی گرفتند که سالی از طریق کار تصویرسازی خود از آنها حمایت کند تا میلتون بتواند بدون دغدغه به تحصیلات هنری خود ادامه دهد. تابلوی «صحنه بندر» با تصویر آرام قایقها در یک مارینا، نمونهای از آثار آوری در این دوره است.
در اواخر دهه ۱۹۲۰، زمانی که میلتون و سالی به شهر نیویورک نقل مکان کردند، نقاشیهای میلتون هنوز بسیار سنتی بود و بیشتر الهام خود را از امپرسیونیسم کلاسیک میگرفت. پس از این نقل مکان، گرایش به مدرنیسم به توسعه سبک بالغ آوری کمک کرد.

فوویست آمریکایی
یکی از قویترین عوامل موثر در توسعه نقاشیهای میلتون آوری، آثار آنری ماتیس، نقاش فرانسوی پساامپرسیونیست بود. رنگهای روشن و تخت کردن پرسپکتیو به دو بعد، عناصر حیاتی در رویکرد آوری هستند. شباهتها آنقدر آشکار بود که گاهی اوقات آوری را "فوویست آمریکایی" مینامیدند، اشارهای به جنبش فوویسم فرانسه در اوایل قرن بیستم، که از رئالیسم سختگیرانه فاصله گرفت و بر رنگهای روشن و تاکید بر اشکال و ضربات قلم مو تمرکز داشت.
آوری برای پذیرفته شدن در جریان اصلی هنر نیویورک در دهه ۱۹۳۰ با چالشهایی روبرو بود، جریانی که از یک سو تحت سلطه رئالیسم اجتماعی خشن و از سوی دیگر تلاش برای انتزاع غیربازنمایی خالص بود. بسیاری از ناظران او را در پیگیری سبکی که دنیای واقعی را به اساسیترین رنگها و اشکال روشن انتزاع میکرد، اما قاطعانه از رها کردن وابستگی بازنمایانه به واقعیت امتناع میکرد، قدیمی میدانستند.
با وجود عدم پذیرش گسترده، آوری در دهه ۱۹۳۰ از دو فرد خاص تشویق دریافت کرد. روی نوبرگر، سرمایهدار مشهور وال استریت و حامی هنر مدرن، معتقد بود که آثار میلتون آوری شایسته توجه بیشتری است. او جمعآوری آثار این هنرمند را با نقاشی "منظره گاسپه" آغاز کرد، که تا زمان مرگ نوبرگر در سال ۲۰۱۰ همچنان بر دیوار آپارتمان او آویزان بود. در نهایت، او بیش از ۱۰۰ نقاشی از آوری خرید و در نهایت بسیاری از آنها را به موزههای سراسر جهان اهدا کرد. حضور آثار آوری در مجموعههای سراسر جهان به رشد شهرت او دههها پس از مرگش کمک کرد.
در دهه ۱۹۳۰، آوری همچنین با هنرمند همکار، مارک روتکو، دوست صمیمی شد. آثار آوری به شدت بر نقاشیهای رنگی روتکو تأثیر گذاشت. روتکو بعداً نوشت که آثار میلتون آوری دارای "شعر غنایی گیرا" است.

پس از یک نمایشگاه انفرادی در مجموعه فیلیپس در واشنگتن دی سی در سال ۱۹۴۴، سرانجام ستاره آوری شروع به درخشیدن کرد. او موضوع دو نمایشگاه همزمان در سال ۱۹۴۵ در گالریهایی بود که توسط پل روزنبرگ و دوراند-روئل در نیویورک اداره میشد. با نزدیک شدن به پایان دهه، آوری یکی از برترین نقاشان مدرنیست آمریکایی بود که در نیویورک کار میکرد.
مشکلات سلامتی و افول از اوج
در سال ۱۹۴۹، فاجعه رخ داد. میلتون آوری دچار یک حمله قلبی شدید شد. این اتفاق منجر به مشکلات سلامتی مداوم شد که هنرمند هرگز به طور کامل از آن بهبود نیافت. پل روزنبرگ، دلال هنری، با پایان دادن به رابطهاش با آوری در سال ۱۹۵۰ و فروش سهام ۵۰ نقاشی خود به روی نوبرگر با قیمت پایین، ضربه دیگری وارد کرد. این اتفاق بلافاصله قیمت درخواستی برای آثار جدید آوری را کاهش داد.

با وجود ضرباتی که به شهرت حرفهای او وارد شد، آوری همچنان به کار خود ادامه داد، هر زمان که به اندازه کافی قدرت پیدا میکرد تا نقاشیهای جدید خلق کند. در اواخر دهه ۱۹۵۰، دنیای هنر دوباره به آثار او نگاهی انداخت. در سال ۱۹۵۷، کلمنت گرینبرگ، منتقد مشهور هنری، نوشت که ارزش آثار میلتون آوری را دست کم گرفته است. در سال ۱۹۶۰، موزه هنر آمریکایی ویتنی یک نمایشگاه مرور آثار آوری را برگزار کرد.
دوران پایانی فعالیت هنری
آوری تابستانهای سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۰ را در نزدیکی اقیانوس، در Provincetown ماساچوست گذراند. این منطقه الهامبخش رنگهای جسورانه و ابعاد بزرگ آثار او در اواخر دوران فعالیت هنریاش بود. مورخان هنر معتقدند که آثار بزرگ نقاشان اکسپرسیونیست انتزاعی بر تصمیم آوری برای خلق نقاشیهایی با عرض شش فوت تاثیر گذاشت.
اثری مانند "منظره واضح" میلتون آوری، سبک او در دوران پایانی فعالیت هنریاش را نشان میدهد. اشکال اصلی تقریباً به اندازهای ساده هستند که شبیه برشهای کاغذی به نظر میرسند، اما همچنان به عنوان عناصر یک منظره قابل تشخیص هستند. رنگهای جسورانه باعث میشوند نقاشی عملاً برای بیننده از روی بوم بیرون بپرد.

اگرچه آوری تا حدی پذیرش دوبارهای در بین منتقدان و مورخان هنر به دست آورد، اما دیگر هرگز به سطح شهرتی که در دهه ۱۹۴۰ تجربه کرده بود، نرسید. دشوار است بدانیم که آیا این فراز و نشیب در تحسین، تأثیر شخصی بر هنرمند داشته است یا خیر. او چیز کمی در مورد زندگی خود نوشت و به ندرت در انظار عمومی ظاهر شد. آثارش باید خود گویای همه چیز باشند.
میلتون آوری در اوایل دهه ۱۹۶۰ دچار یک حمله قلبی دیگر شد و سالهای پایانی عمر خود را در بیمارستانی در برانکس در شهر نیویورک گذراند. او در سال ۱۹۶۵ در آرامش درگذشت. همسرش، سالی، مقالات شخصی او را به موسسه اسمیتسونیان اهدا کرد.
میراث
شهرت آوری در میان هنرمندان آمریکایی قرن بیستم در دهههای پس از مرگش حتی بیشتر افزایش یافت. نقاشیهای او حد وسط منحصربهفردی بین بازنمایی و انتزاع پیدا کرد. پس از اینکه سبک بالغ خود را توسعه داد، آوری در پیگیری الهام خود ثابت قدم ماند. اگرچه بومهای او بزرگتر و رنگها در اواخر دوران فعالیت هنریاش جسورانهتر شدند، اما نقاشیهای او پالایشی از آثار قبلی بود و نه تغییری در مسیر.

نقاشان حوزه رنگی مانند مارک روتکو، بارنت نیومن و هانس هوفمان شاید بیشترین دین را به زمینه جدیدی دارند که میلتون آوری ایجاد کرد. او راهی را برای انتزاع آثار خود به ابتداییترین اشکال و رنگها نشان داد، در حالی که ارتباط قوی خود را با جوهر واقعی موضوع خود حفظ کرد.
- بیوگرافی
- هنر