اصلاح نژاد: رویای برتری یا کابوس تبعیض ژنتیکی؟

اصلاح نژادی نازی‌ها

اصلاح نژاد، یا اوژنیک، یک جنبش اجتماعی است که بر این باور استوار است که می‌توان کیفیت ژنتیکی نژاد بشر را از طریق انتخاب گزینشی در تولید مثل بهبود بخشید. طرفداران این ایده، اغلب از روش‌هایی بحث‌برانگیز و غیراخلاقی برای حذف گروه‌هایی از مردم که از نظر ژنتیکی "نامرغوب" تلقی می‌شوند استفاده می‌کنند، در حالی که گروه‌هایی را که "برتر" دانسته می‌شوند، تشویق به رشد و تکثیر می‌کنند. این مفهوم که نخستین بار حدود 400 سال قبل از میلاد توسط افلاطون مطرح شد، همواره مورد بحث و انتقاد بوده است.

نکات کلیدی در مورد اصلاح نژاد:

  • اصلاح نژاد به استفاده از روش‌هایی مانند انتخاب گزینشی در تولید مثل و عقیم‌سازی اجباری به منظور تلاش برای بهبود خلوص ژنتیکی نژاد بشر اشاره دارد.
  • طرفداران اصلاح نژاد معتقدند که می‌توان بیماری‌ها، معلولیت‌ها و ویژگی‌های "نامطلوب" انسانی را از طریق "انتخاب ژنتیکی" از نژاد بشر حذف کرد.
  • اگرچه اصلاح نژاد معمولاً با جنایات حقوق بشری آلمان نازی تحت رهبری آدولف هیتلر مرتبط است، اما عقیم‌سازی اجباری به عنوان شکلی از اصلاح نژاد، نخستین بار در ایالات متحده در اوایل دهه 1900 مورد استفاده قرار گرفت.

تعریف اصلاح نژاد: تلاشی برای "بهبود" نژاد بشر

اصطلاح "اصلاح نژاد" (Eugenics) که ریشه در واژه‌ای یونانی به معنای "خوش‌زادگی" دارد، به حوزه‌ای بحث‌برانگیز در علم ژنتیک اشاره دارد که بر این باور استوار است که می‌توان نژاد بشر را از طریق تشویق افراد یا گروه‌هایی با صفات "مطلوب" به تولید مثل، و جلوگیری یا دلسرد کردن افراد با ویژگی‌های "نامطلوب" از این کار، بهبود بخشید. هدف اعلام‌شده آن، بهبود وضعیت انسان با "حذف" بیماری‌ها، معلولیت‌ها و سایر ویژگی‌های نامطلوب (که به طور ذهنی تعریف می‌شوند) از جمعیت انسانی است.

سر فرانسیس گالتون، دانشمند علوم طبیعی بریتانیایی و پسر عموی چارلز داروین، با الهام از نظریه انتخاب طبیعی و بقای شایسته‌ترین افرادِ داروین، اصطلاح "اصلاح نژاد" را در سال 1883 ابداع کرد. گالتون مدعی بود که انتخاب گزینشی در تولید مثل انسان، "نژادها یا گونه‌های خونی مناسب‌تر را قادر می‌سازد تا شانس بیشتری برای غلبه سریع بر گونه‌های نامناسب‌تر داشته باشند." او قول داد که اصلاح نژاد می‌تواند "استاندارد کنونیِ به طرز اسفناکی پایینِ نژاد بشر را" با "جفت‌گیری بهترین‌ها با بهترین‌ها" ارتقا دهد.

برنامه‌های اصلاح نژاد در اوایل دهه 1900، با جلب حمایت از طیف سیاسی، در انگلستان، ایالات متحده، کانادا و بسیاری از نقاط اروپا ظاهر شدند. این برنامه‌ها هم از اقدامات منفعلانه، مانند ترغیب ساده افرادی که از نظر ژنتیکی "مناسب" تلقی می‌شدند به تولید مثل، و هم از اقدامات تهاجمی که امروزه محکوم می‌شوند، مانند ممنوعیت ازدواج و عقیم‌سازی اجباری افرادی که "ناشایست برای تولید مثل" در نظر گرفته می‌شدند، استفاده می‌کردند. افراد دارای معلولیت، افراد دارای نمرات پایین تست هوش، "افراد منحرف اجتماعی"، افراد دارای سوابق کیفری و اعضای گروه‌های اقلیت نژادی یا مذهبی نامطلوب، اغلب برای عقیم‌سازی یا حتی مرگ آسان مورد هدف قرار می‌گرفتند.

پس از جنگ جهانی دوم، مفهوم اصلاح نژاد هنگامی که متهمان در دادگاه‌های نورنبرگ تلاش کردند تا برنامه اصلاح نژاد هولوکاست یهودیان آلمان نازی را با برنامه‌های اصلاح نژاد کم‌تر شدید در ایالات متحده برابر کنند، حمایت خود را از دست داد. با افزایش نگرانی جهانی برای حقوق بشر، بسیاری از کشورها به آرامی سیاست‌های اصلاح نژادی خود را رها کردند. با این حال، ایالات متحده، کانادا، سوئد و برخی دیگر از کشورهای غربی به انجام عقیم‌سازی‌های اجباری ادامه دادند.

اصلاح نژاد در آلمان نازی: فاجعه‌ای به نام "بهداشت نژادی"

برنامه‌های اصلاح نژاد آلمان نازی، که تحت عنوان "بهداشت نژادی سوسیالیست ملی" فعالیت می‌کردند، به تکامل و سلطه "نژاد ژرمن" اختصاص داشتند؛ نژادی که آدولف هیتلر از آن به عنوان "نژاد برتر" آریاییِ سفیدپوستِ خالص یاد می‌کرد.

پیش از به قدرت رسیدن هیتلر، برنامه اصلاح نژاد آلمان از نظر دامنه محدود بود و مشابه و الهام‌گرفته از برنامه ایالات متحده بود. با این حال، تحت رهبری هیتلر، اصلاح نژاد به یک اولویت اصلی برای دستیابی به هدف نازی‌ها در زمینه خلوص نژادی از طریق نابودی هدفمند انسان‌هایی که "حیات‌شان ارزش زیستن ندارد" (Lebensunwertes Leben) تلقی می‌شد، تبدیل شد. افرادی که مورد هدف قرار می‌گرفتند عبارت بودند از: زندانیان، "منحرفان"، مخالفان، افراد دارای معلولیت‌های جدی ذهنی و جسمی، همجنس‌گرایان و افراد بیکار مزمن.

حتی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، بیش از 400000 آلمانی تحت عقیم‌سازی اجباری قرار گرفته بودند، در حالی که 300000 نفر دیگر به عنوان بخشی از برنامه اصلاح نژادِ پیش از جنگ هیتلر اعدام شده بودند. بر اساس گزارش موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده، بین سال‌های 1933 تا 1945، حدود 17 میلیون نفر، از جمله شش میلیون یهودی، به نام اصلاح نژاد کشته شدند.

عقیم‌سازی اجباری در ایالات متحده: ریشه‌های آمریکایی یک تفکر فاجعه‌بار

جنبش اصلاح نژاد، اگرچه معمولاً با آلمان نازی مرتبط است، اما در اوایل دهه 1900 در ایالات متحده آغاز شد و توسط زیست‌شناس برجسته، چارلز داونپورت، رهبری می‌شد. داونپورت در سال 1910، "دفتر ثبت اصلاح نژاد" (ERO) را با هدف اعلام‌شده بهبود "ویژگی‌های طبیعی، جسمی، ذهنی و خلقی خانواده انسانی" تأسیس کرد. برای بیش از 30 سال، ERO داده‌هایی را در مورد افراد و خانواده‌هایی جمع‌آوری کرد که ممکن بود ویژگی‌های "نامطلوب" خاصی مانند فقر، ناتوانی ذهنی، کوتولگی، بی‌بندوباری و جرم‌انگاری را به ارث برده باشند. همانطور که پیش‌بینی می‌شد، ERO این ویژگی‌ها را بیشتر در میان جمعیت‌های فقیر، بی‌سواد و اقلیت یافت.

اصلاح نژاد، با حمایت دانشمندان، اصلاح‌طلبان اجتماعی، سیاستمداران، رهبران تجاری و دیگرانی که آن را کلید کاهش "بار" "افراد نامطلوب" بر جامعه می‌دانستند، به سرعت به یک جنبش اجتماعی محبوب آمریکایی تبدیل شد که در دهه‌های 1920 و 30 به اوج خود رسید. اعضای "انجمن اصلاح نژاد آمریکا" در مسابقات "خانواده مناسب‌تر" و "نوزاد بهتر" شرکت می‌کردند، زیرا فیلم‌ها و کتاب‌هایی که مزایای اصلاح نژاد را ستایش می‌کردند محبوب شدند.

ایالت ایندیانا در سال 1907 اولین ایالتی بود که قانون عقیم‌سازی اجباری را تصویب کرد و به سرعت کالیفرنیا از آن پیروی کرد. تا سال 1931، در مجموع 32 ایالت قوانین اصلاح نژادی را تصویب کرده بودند که منجر به عقیم‌سازی اجباری بیش از 64000 نفر شد. در سال 1927، تصمیم دیوان عالی ایالات متحده در پرونده باک در برابر بل، قانون اساسی بودن قوانین عقیم‌سازی اجباری را تأیید کرد. در رأی 8-1 دادگاه، الیور وندل هولمز، رئیس مشهور دیوان عالی، نوشت: "بهتر است برای تمام دنیا، به جای اینکه منتظر بمانیم تا فرزندان منحط را به جرم جنایت اعدام کنیم، یا بگذاریم آنها به دلیل حماقت از گرسنگی بمیرند، جامعه می‌تواند از ادامه نسل کسانی که آشکارا نامناسب هستند جلوگیری کند ... سه نسل ابله کافی است."

تقریباً 20000 عقیم‌سازی تنها در کالیفرنیا انجام شد، که در واقع باعث شد آدولف هیتلر از کالیفرنیا برای تکمیل تلاش‌های اصلاح نژادی نازی‌ها مشاوره بخواهد. هیتلر آشکارا اعتراف کرد که از قوانین ایالتی ایالات متحده که از تولید مثل "افراد نامناسب" جلوگیری می‌کرد، الهام گرفته است.

تا دهه 1940، حمایت از جنبش اصلاح نژاد ایالات متحده رو به زوال گذاشت و پس از وحشت‌های آلمان نازی به طور کامل از بین رفت. جنبش اصلاح نژاد اولیه که اکنون بی‌اعتبار شده است، همراه با برده‌داری به عنوان دو دوره تاریک در تاریخ آمریکا شناخته می‌شود.

نگرانی‌های مدرن: آیا علم ژنتیک در حال احیای اصلاح نژاد است؟

از اواخر دهه 1980، روش‌های فناوری تولید مثل ژنتیکی، مانند رحم اجاره‌ای و تشخیص ژنتیکی بیماری‌های درون‌کشتگاهی، در کاهش شیوع برخی از بیماری‌های ژنتیکی موفق بوده‌اند. به عنوان مثال، بروز بیماری‌های تای-ساکس و فیبروز کیستیک در میان جمعیت یهودیان اشکنازی از طریق غربالگری ژنتیکی کاهش یافته است. با این حال، منتقدان چنین تلاش‌هایی برای ریشه‌کن کردن اختلالات ارثی نگرانند که این تلاش‌ها می‌تواند منجر به تولد دوباره اصلاح نژاد شود.

بسیاری، پتانسیل ممنوع کردن تولید مثل برای برخی افراد - حتی به نام از بین بردن بیماری - را نقض حقوق بشر می‌دانند. سایر منتقدان می‌ترسند که سیاست‌های مدرن اصلاح نژادی می‌تواند منجر به از دست دادن خطرناک تنوع ژنتیکی و در نتیجه، ازدواج با خویشاوندان شود. انتقاد دیگر به اصلاح نژاد جدید این است که "دستکاری" میلیون‌ها سال تکامل و انتخاب طبیعی در تلاش برای ایجاد یک گونه "پاک" ژنتیکی، می‌تواند در واقع منجر به انقراض با از بین بردن توانایی طبیعی سیستم ایمنی برای پاسخ به بیماری‌های جدید یا جهش‌یافته شود.

با این حال، برخلاف اصلاح نژاد از طریق عقیم‌سازی اجباری و مرگ آسان، فناوری‌های ژنتیکی مدرن با رضایت افراد درگیر به کار گرفته می‌شوند. آزمایش ژنتیکی مدرن به صورت اختیاری انجام می‌شود و افراد هرگز نمی‌توانند بر اساس نتایج غربالگری ژنتیکی مجبور به انجام اقداماتی مانند عقیم‌سازی شوند.

زیست شناسی

بیشتر