زندگی و مرگ او. هنری: از کودکی تا نویسندگی و حواشی

او. هنری، نویسنده مشهور داستانهای کوتاه آمریکایی، با نام اصلی ویلیام سیدنی پورتر در ۱۱ سپتامبر ۱۸۶۲ در گرینزبورو، کارولینای شمالی متولد شد. پدرش، آلگرنون سیدنی پورتر، پزشک بود. او. هنری در سه سالگی مادرش (مری ویرجینیا سویم) را بر اثر بیماری سل از دست داد و تحت سرپرستی مادربزرگ پدری و عمهاش بزرگ شد.
نکات کلیدی زندگی او. هنری:
- او. هنری با نام ویلیام سیدنی پورتر متولد شد و پس از فوت مادرش، بیشتر به صورت خودآموز به تحصیل پرداخت.
- او. هنری به دلیل اختلاس با مشکلات قانونی روبرو شد که عمیقاً بر زندگی شخصی و حرفهای او تأثیر گذاشت.
- او. هنری بر اثر بیماری و اعتیاد به الکل درگذشت، اما میراثی ماندگار به عنوان یک قصهگوی بزرگ آمریکایی از خود به جای گذاشت.
سالهای اولیه زندگی و تحصیلات او. هنری
او. هنری تحصیلات ابتدایی خود را از سال 1867 در مدرسه خصوصی عمهاش، اولینا پورتر (معروف به "خانم لینا") آغاز کرد. سپس به دبیرستان لینزی استریت در گرینزبورو رفت، اما در سن 15 سالگی مدرسه را ترک کرد تا به عنوان حسابدار برای عمویش در داروخانه W. C. Porter and Company کار کند. در نتیجه، او. هنری عمدتاً خودآموخته بود و علاقه وافرش به مطالعه، کمک شایانی به او کرد.

ازدواج، شغل و رسوایی
او. هنری مشاغل مختلفی را تجربه کرد، از جمله کار در مزرعه در تگزاس، داروساز دارای مجوز، طراح، کارمند بانک و ستوننویس. در سال 1887، او. هنری با اتول استس، دخترخوانده آقای پی. جی. روچ، ازدواج کرد.
یکی از بدنامترین مشاغل او، کارمندی بانک در فرست نشنال بانک آستین بود. او در سال 1894 پس از متهم شدن به اختلاس از این شغل استعفا داد. در سال 1896، به اتهام اختلاس دستگیر شد. او وثیقه گذاشت، از شهر فرار کرد، و سرانجام در سال 1897 وقتی فهمید همسرش در حال مرگ است، بازگشت. اتول در 25 ژوئیه 1897 درگذشت و یک دختر به نام مارگارت ورث پورتر (متولد 1889) از او به جا ماند.

پس از گذراندن دوران حبس، او. هنری در سال 1907 با سارا لیندزی کولمن در اشویل، کارولینای شمالی ازدواج کرد. سارا معشوقه دوران کودکی او بود. آنها سال بعد از هم جدا شدند.
هدیه مغان
داستان کوتاه "هدیه مغان" یکی از مشهورترین آثار او. هنری است. این داستان در سال 1905 منتشر شد و ماجرای زوجی تنگدست را روایت میکند که وظیفه دارند برای یکدیگر هدیه کریسمس بخرند. در زیر، برخی از جملات کلیدی این داستان آورده شده است:
- "یک دلار و هشتاد و هفت سنت. و فردا روز کریسمس خواهد بود."
- "هیچ کاری جز ولو شدن روی کاناپه کوچک و کهنه و زار زدن نبود. پس دلا این کار را کرد. که این تفکر اخلاقی را برمیانگیزد که زندگی از هقهق، فینفین و لبخند تشکیل شده است، با غلبه فینفین."
- "مغان، همانطور که میدانید، مردان خردمندی بودند - مردان خردمند فوقالعاده - که برای کودک در آخور هدایایی آوردند. آنها هنر هدیه دادن در کریسمس را ابداع کردند. از آنجایی که خردمند بودند، هدایایشان بدون شک هدایایی خردمندانه بود."
تعطیلات مرد نابینا
داستان "تعطیلات مرد نابینا" در مجموعه داستانهای کوتاه "گردابها" در سال 1910 منتشر شد. در زیر، یک قطعه به یاد ماندنی از این اثر آمده است:
- "انسان چنان خودخواه است که نتواند خودشیفته نباشد. اگر عاشق باشد، معشوق باید از آن آگاه باشد. در طول زندگی، ممکن است به دلیل ضرورت و شرافت آن را پنهان کند، اما از لبان در حال مرگش بیرون خواهد ریخت، حتی اگر محلهای را به هم بزند. با این حال، مشخص است که اکثر مردان اینقدر منتظر نمیمانند تا اشتیاق خود را آشکار کنند. در مورد لوریسون، اخلاق خاص او به طور قطع او را از بیان احساساتش منع میکرد، اما او باید با موضوع بازی میکرد..."
علاوه بر این قطعه، در اینجا جملات کلیدی دیگری از آثار او. هنری آورده شده است:
- "او داستانهای عاشقانه مینوشت، چیزی که من همیشه از آن دور ماندهام، با این باور که احساس شناخته شده و محبوب به درستی موضوعی برای انتشار نیست، بلکه چیزی است که باید به طور خصوصی توسط روانپزشک و گلفروش رسیدگی شود." - "آتش پلوتونیومی"
- "این زیبا و ساده بود، همانطور که همه کلاهبرداریهای واقعاً بزرگ هستند." - "هشتپای رها شده"
مرگ
او. هنری در 5 ژوئن 1910 در حالی که مردی فقیر بود درگذشت. اعتقاد بر این است که اعتیاد به الکل و بیماری در مرگ او نقش داشتهاند. علت مرگ او سیروز کبدی ذکر شده است.

مراسم تشییع جنازه در کلیسایی در شهر نیویورک برگزار شد و او در اشویل به خاک سپرده شد. گفته میشود آخرین سخنان او این بود: "چراغها را روشن کنید - نمیخواهم در تاریکی به خانه بروم."
- بیوگرافی
- ادبیات کلاسیک
- ادبیات