8 آزمایش علمی ترسناک و غیراخلاقی که نباید تکرار شوند!

علم، زمانی که درست عمل کند، مجموعهای از آزمایشهای سنجیده، اخلاقی و هدفمند برای پاسخ به سوالات مهم است. اما وقتی علم از مسیر خود منحرف میشود، نتایجی عجیب و غریب و گاهی وحشتناک به بار میآورد: از پیوند بیضهها گرفته تا بزهای عنکبوتی مهندسیشده ژنتیکی و فیلهایی که با LSD تحت آزمایش قرار میگیرند. در این مطلب، به هشت آزمایش علمی ترسناک میپردازیم که در آنها از انسانها و حیوانات بیخبر به عنوان خوکچه هندی استفاده شده است.
نکات کلیدی
- دکتر لئو استنلی در زندان سن کوئنتین، جراحیهایی را با استفاده از بیضههای انسانی و حیوانی روی زندانیان انجام داد.
- آزمایش زندان استنفورد نشان داد که حتی افراد عادی نیز میتوانند وقتی بر دیگران قدرت داده شود، ظالمانه رفتار کنند.
- در سال 1962، یک دانشمند به یک فیل جوان دوز بالایی از LSD داد که منجر به مرگ غمانگیز او شد.
آزمایشهای تکاندهنده و غیراخلاقی در تاریخ علم
در تاریخ علم، آزمایشهایی وجود دارند که به دلیل ماهیت غیراخلاقی و نتایج ترسناکشان، لرزه بر اندام میاندازند. این آزمایشها نه تنها مرزهای اخلاق را زیر پا گذاشتهاند، بلکه آسیبهای جبرانناپذیری به شرکتکنندگان وارد کردهاند. از پیوند اعضای حیوانی به انسان تا آزمایشهای کنترل ذهن، این پروژهها نشان میدهند که علم، زمانی که با بیتوجهی به اصول اخلاقی همراه شود، چه فجایعی میتواند به بار آورد. این آزمایشهای وحشتناک، غیر اخلاقی و تکان دهنده لکههای سیاهی در تاریخ علم هستند و ضرورت توجه به اخلاق در آزمایش های علمی را یادآوری میکنند.
پیوند بیضه دکتر استنلی: عطشی دیوانهوار برای اصلاح نژاد

شاید تصور کنید بدترین اتفاق در زندان سن کوئنتین، غذای نامناسب و مزاحمتهای دیگر زندانیان باشد. اما اگر بین سالهای 1910 تا 1950 در این زندان بودید، ممکن بود در معرض اقدامات دکتر لئو استنلی، جراح ارشد قرار میگرفتید. او که به اصلاح نژاد اعتقاد راسخ داشت، همزمان قصد داشت زندانیان خشن را عقیم کند و با تزریق تستوسترون تازه، به آنها "جوانی" ببخشد.
ابتدا، دکتر استنلی به سادگی بیضههای زندانیان جوانتری که به تازگی اعدام شده بودند را به مردان مسن (و اغلب خرفت) که در حال گذراندن حبس ابد بودند، پیوند میزد. سپس، وقتی ذخایر بیضههای انسانیاش کم شد، بیضههای تازه جدا شده بز، خوک و گوزن را کوبیده و به شکل خمیری در میآورد که به شکم زندانیان تزریق میکرد. برخی از بیماران ادعا میکردند که پس از این "درمان" عجیب، احساس سلامتی و انرژی بیشتری دارند، اما با توجه به عدم وجود دقت علمی، مشخص نیست که آیا علم در بلندمدت چیزی به دست آورده است یا خیر. جالب اینجاست که استنلی پس از بازنشستگی از سن کوئنتین، به عنوان پزشک در یک کشتی تفریحی مشغول به کار شد، جایی که امیدواریم فقط به توزیع آسپرین و آنتیاسیدها بسنده کرده باشد.
این آزمایشهای پیوند بیضه توسط دکتر لئو استنلی، نمونهای غیراخلاقی و تکاندهنده از سوء استفاده از علم در زندان سن کوئنتین بود. هدف او، اصلاح نژاد و جوانسازی زندانیان با روشهای غیرعلمی و خطرناک بود که آسیبهای جبرانناپذیری به آنها وارد کرد.
وقتی عنکبوت و بز را با هم ترکیب کنید چه به دست میآورید؟ بز عنکبوتی!

هیچ چیز به اندازه برداشت ابریشم از عنکبوتها خستهکننده نیست. اول از همه، عنکبوتها خیلی خیلی کوچک هستند، بنابراین یک تکنسین آزمایشگاه باید هزاران عنکبوت را بدوشد تا فقط یک لوله آزمایش را پر کند. دوم اینکه، عنکبوتها به شدت قلمروطلب هستند، بنابراین هر یک از این افراد باید جدا از بقیه نگهداری شوند، نه اینکه در یک قفس ریخته شوند. راه حل چیست؟ خب، معلوم است: فقط ژن عنکبوت مسئول تولید ابریشم را به ژنوم یک حیوان مطیعتر، مانند بز، پیوند بزنید.
این دقیقاً همان کاری است که محققان در دانشگاه وایومینگ در سال 2010 انجام دادند، و منجر به جمعیتی از بزهای ماده شد که رشتههای ابریشم را در شیر مادر خود تولید میکردند. در غیر این صورت، دانشگاه اصرار دارد که بزها کاملاً طبیعی هستند، اما اگر روزی به وایومینگ سفر کردید و یک آنگورا پشمالو را دیدید که از زیر یک صخره آویزان است، تعجب نکنید.
این آزمایش ترکیب عنکبوت و بز در دانشگاه وایومینگ با هدف تولید ابریشم در شیر بز انجام شد. اگرچه این آزمایش ممکن است عجیب به نظر برسد، اما نشاندهنده تلاش برای یافتن راه حلهای نوآورانه در تولید مواد اولیه است. با این حال، سوالات اخلاقی در مورد ایجاد حیوانات تراریخته و تأثیر آن بر محیط زیست باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
آزمایش زندان استنفورد: وقتی قدرت، هیولا میسازد

این آزمایش، بدنامترین آزمایش تاریخ است; حتی یک فیلم هم درباره آن ساخته شده که در سال 2015 منتشر شد. در سال 1971، فیلیپ زیمباردو، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، 24 دانشجو را استخدام کرد. نیمی از آنها به عنوان "زندانی" و نیم دیگر به عنوان "نگهبان" در یک زندان موقت در زیرزمین ساختمان روانشناسی تعیین شدند.
در عرض دو روز، "نگهبانان" شروع به اعمال قدرت خود به روشهای ناپسند کردند و "زندانیان" مقاومت کرده و سپس به طور کامل شورش کردند و در مقطعی از تختهای خود برای مسدود کردن درب زیرزمین استفاده کردند. سپس اوضاع واقعاً از کنترل خارج شد: نگهبانان با مجبور کردن زندانیان به خوابیدن برهنه روی بتن، در نزدیکی سطلهای مدفوع خود، تلافی کردند، و یکی از زندانیان دچار فروپاشی کامل شد و با خشم غیرقابل کنترلی لگد زد و فریاد زد. نتیجه این آزمایش چه بود؟ در غیر این صورت، افراد عادی و منطقی میتوانند در هنگام دادن "قدرت"، تسلیم تاریکترین شیاطین خود شوند، که به توضیح همه چیز، از اردوگاههای کار اجباری نازیها گرفته تا بازداشتگاه ابوغریب کمک میکند.
آزمایش زندان استنفورد که توسط فیلیپ زیمباردو انجام شد، نشان داد که چگونه قدرت میتواند افراد عادی را به رفتارهای ظالمانه و غیراخلاقی سوق دهد. این آزمایش، اهمیت مسئولیتپذیری و کنترل قدرت را در هر سازمانی یادآوری میکند و هشداری است برای جلوگیری از سوء استفاده از قدرت.
پروژههای آرتیچوک و MK-ULTRA: تلاشهای شیطانی برای کنترل ذهن

«آیا میتوانیم کنترل یک فرد را تا جایی به دست آوریم که برخلاف میل خود و حتی برخلاف قوانین اساسی طبیعت، مانند غریزه حفظ بقا، به دستور ما عمل کند؟» این جملهای واقعی از یک یادداشت واقعی سازمان سیا است که در سال 1952 نوشته شده و در آن ایده استفاده از داروها، هیپنوتیزم، عوامل بیماریزای میکروبی، انزوای طولانیمدت و چه چیزهای دیگری برای به دست آوردن اطلاعات از عوامل دشمن و اسیران سرسخت مورد بحث قرار گرفته است.
در زمانی که این یادداشت نوشته شد، پروژه آرتیچوک یک سال بود که فعال بود و سوژههای تکنیکهای آزاردهنده آن شامل همجنسگرایان، اقلیتهای نژادی و زندانیان نظامی میشد. در سال 1953، پروژه آرتیچوک به پروژه شومتر MK-ULTRA تبدیل شد که LSD را به زرادخانه ابزارهای تغییر ذهن خود اضافه کرد. متأسفانه، بیشتر سوابق این آزمایشها توسط ریچارد هلمز، رئیس وقت سیا، در سال 1973، زمانی که رسوایی واترگیت احتمال ناخوشایند علنی شدن جزئیات مربوط به MK-ULTRA را باز کرد، از بین رفت.
پروژههای آرتیچوک و MK-ULTRA، پروژههای غیرانسانی و غیراخلاقی سازمان سیا با هدف کنترل ذهن و شستشوی مغزی افراد بودند. استفاده از داروهای روانگردان، شکنجه و هیپنوتیزم بر روی افراد بدون اطلاع و رضایت آنها، نقض آشکار حقوق بشر و اصول اخلاقی است.
مطالعه سفلیس تاسکگی: خیانت به اعتماد و نژادپرستی در علم

با وجود شهرت وحشتناکش، مطالعه سفلیس تاسکگی در واقع در سال 1932 با بهترین نیتها آغاز شد. در آن سال، خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده با دانشگاه تاسکگی، یک موسسه سیاهپوستان، برای مطالعه و درمان مردان آفریقایی-آمریکایی مبتلا به بیماری مقاربتی سفلیس همکاری کرد. مشکلات در اعماق رکود بزرگ آغاز شد، زمانی که مطالعه سفلیس تاسکگی بودجه خود را از دست داد. با این حال، محققان به جای انحلال، به مشاهده (اما نه درمان) سوژههای آلوده خود در طی چند دهه آینده ادامه دادند. بدتر از آن، این سوژهها حتی پس از اثبات (در مطالعات انجام شده در جاهای دیگر) که این آنتیبیوتیک یک درمان موثر است، از دریافت پنیسیلین محروم شدند.
مطالعه سفلیس تاسکگی، نقض حیرتانگیز اخلاق علمی و پزشکی، در ریشه بیاعتمادی نسلها به سازمان پزشکی ایالات متحده در میان آمریکاییهای آفریقاییتبار قرار دارد و توضیح میدهد که چرا برخی از فعالان هنوز متقاعد شدهاند که ویروس ایدز به طور عمدی توسط سیا مهندسی شده است تا جمعیتهای اقلیت را آلوده کند.
مطالعه سفلیس تاسکگی، یکی از غیر اخلاقیترین و نژادپرستانهترین آزمایشهای تاریخ پزشکی است. محروم کردن مردان آفریقایی-آمریکایی مبتلا به سفلیس از درمان موثر پنیسیلین و مشاهده پیشرفت بیماری بدون مداخله، نقض آشکار حقوق بشر و اصول اخلاق پزشکی است. این فاجعه، ریشه در بیاعتمادی جوامع اقلیت به نظام سلامت آمریکا دارد.
پینکی و مغز: تلاش برای ارتقای هوش موشها با سلولهای انسانی

گاهی اوقات باید تعجب کرد که آیا دانشمندان نیمی از روز خود را در اطراف آبسردکنها میگذرانند و چیزهایی مانند این میگویند: "چطور است یک مرغ را با یک خوک تلاقی دهیم؟ نه؟ باشه، چطور است یک راکون و یک درخت افرا؟" در سنت بز-عنکبوت که در بالا توضیح داده شد، محققان در مرکز پزشکی دانشگاه روچستر اخیراً با پیوند سلولهای گلیال انسانی (که نورونها را عایق و محافظت میکنند) به مغز موشها خبرساز شدند. پس از قرار گرفتن، سلولهای گلیال به سرعت تکثیر شده و به آستروسیتها تبدیل شدند، سلولهای ستارهای شکل که ارتباطات عصبی را تقویت میکنند. تفاوت این است که آستروسیتهای انسانی بسیار بزرگتر از آستروسیتهای موش هستند و صدها برابر ارتباطات بیشتری ایجاد میکنند.
در حالی که موشهای آزمایشی دقیقاً ننشستند و سقوط و زوال امپراتوری روم را نخواندند، حافظه و تواناییهای شناختی بهبود یافتهای را نشان دادند، تا جایی که موشها (که از موشها باهوشتر هستند) برای دور بعدی تحقیقات مورد هدف قرار گرفتهاند.
این آزمایش پیوند سلولهای گلیال انسانی به مغز موشها در دانشگاه روچستر با هدف ارتقای هوش و تواناییهای شناختی آنها انجام شد. این مطالعه نشان داد که سلولهای انسانی میتوانند به بهبود عملکرد مغز موشها کمک کنند، اما سوالات اخلاقی در مورد دستکاری ژنتیکی و تغییر هوش حیوانات همچنان پابرجا است.
حمله پشههای قاتل: وقتی ارتش آمریکا به جنگ حشرات روی آورد

این روزها چیز زیادی در مورد "جنگ حشرات" نمیشنوید، یعنی مهار دستههای حشرات برای آلوده کردن، از کار انداختن و کشتن سربازان دشمن و غیرنظامیان. با این حال، در اواسط دهه 1950، نبردهای حشرات گزنده اهمیت زیادی داشتند، همانطور که سه "آزمایش" جداگانه توسط ارتش ایالات متحده انجام شد. در "عملیات ضربه قطرهای" در سال 1955، 600000 پشه از طریق هوا در محلههای سیاهپوستان در فلوریدا رها شدند که منجر به دهها بیماری شد.
در آن سال، "عملیات وزوز بزرگ" شاهد توزیع 300000 پشه بود، باز هم در محلههای عمدتاً اقلیتنشین، که نتایج (ثبت نشده) آن بدون شک شامل بیماریهای متعدد نیز میشد. برای اینکه سایر حشرات احساس حسادت نکنند، این آزمایشها مدت کوتاهی پس از "عملیات خارش بزرگ" انجام شد که در آن صدها هزار کک موش گرمسیری در موشکها بارگیری شده و در یک میدان آزمایش در یوتا رها شدند.
جنگ حشرات و استفاده از حشرات ناقل بیماری به عنوان سلاح، اقدامی غیرانسانی و غیراخلاقی است. عملیاتهای ارتش آمریکا مانند "ضربه قطرهای"، "وزوز بزرگ" و "خارش بزرگ"، نشاندهنده بیتوجهی به سلامتی و امنیت جوامع اقلیت و نقض کنوانسیونهای بینالمللی هستند.
"یه ایده عالی دارم! بیایید به یه فیل اسید بدیم!"

داروی توهمزای LSD تا اواسط دهه 1960 وارد جریان اصلی آمریکا نشد. قبل از آن، موضوع تحقیقات علمی فشرده بود. برخی از این آزمایشها معقول، برخی شوم و برخی صرفاً غیرمسئولانه بودند. در سال 1962، یک روانپزشک در دانشکده پزشکی اوکلاهاما سیتی، 297 میلیگرم LSD، بیش از 1000 برابر دوز معمولی انسان، به یک فیل نوجوان تزریق کرد.
در عرض چند دقیقه، سوژه بدبخت، توسکو، تاب خورد، تعظیم کرد، با صدای بلند شیپور زد، روی زمین افتاد، مدفوع کرد و دچار تشنج صرعی شد. در تلاش برای احیای او، محققان دوز زیادی از دارویی را که برای درمان اسکیزوفرنی استفاده میشود، تزریق کردند، که در آن لحظه توسکو به سرعت منقضی شد. مقاله حاصل، که در مجله معتبر علمی Nature منتشر شد، به نوعی به این نتیجه رسید که LSD "ممکن است در کار کنترل فیل در آفریقا ارزشمند باشد."
تزریق LSD با دوز بالا به فیل توسط روانپزشکان، یکی از غیرمسئولانهترین و وحشتناکترین آزمایشهای تاریخ است. این اقدام، نه تنها منجر به مرگ فیل شد، بلکه نشاندهنده بیتوجهی کامل به سلامتی حیوانات و اصول اخلاقی در تحقیقات علمی است. نتیجهگیری بیربط مقاله منتشر شده در مجله Nature، بر جنبه مضحک و بیهدف این آزمایش میافزاید.