نقشه ذهنی: راهنمای پنهان ذهن شما برای مسیریابی و درک محیط

زن جوان در حال نگاه کردن به نقشه

همه ما از نقشه‌های ذهنی استفاده می‌کنیم، حتی بدون اینکه متوجه باشیم. این نقشه‌ها به ما کمک می‌کنند تا بدون نیاز به نقشه فیزیکی یا فناوری، مسیر خود را پیدا کنیم و مکان‌ها را شناسایی کنیم. نقشه‌های ذهنی، دیدگاه شخصی ما از یک منطقه هستند و به ما نشان می‌دهند که یک مکان چگونه به نظر می‌رسد و چگونه باید با آن تعامل داشته باشیم.

جغرافی‌دانان رفتاری با مطالعه نقشه‌های ذهنی به دنبال درک این موضوع هستند که چگونه افراد با محیط اطراف خود تعامل می‌کنند و آن را درک می‌کنند. همچنین، باید توجه داشته باشیم که رسانه‌ها می‌توانند نقشه‌های ذهنی نادرستی ایجاد کنند، بنابراین ارزیابی انتقادی اطلاعات رسانه‌ها درباره مکان‌ها بسیار مهم است.

اما سوال اینجاست: آیا همه نقشه‌های ذهنی دارند؟ و اگر دارند، چگونه شکل می‌گیرند؟

چه کسی نقشه ذهنی دارد؟

همه ما، صرف نظر از اینکه چقدر در جهت‌یابی مهارت داریم، از نقشه‌های ذهنی استفاده می‌کنیم. یک لحظه محله خودتان را تصور کنید. احتمالاً یک نقشه ذهنی واضح از جایی که زندگی می‌کنید دارید که به شما امکان می‌دهد بدون نیاز به فناوری یا نقشه‌های فیزیکی، به نزدیک‌ترین کافه، خانه دوستتان، محل کارتان و جاهای دیگر بروید. شما از نقشه‌های ذهنی خود برای برنامه‌ریزی تقریباً تمام فعالیت‌ها و مسیرهای سفر استفاده می‌کنید.

یک فرد معمولی نقشه‌های ذهنی بزرگی دارد که به او می‌گوید شهرها، استان‌ها و کشورها کجا قرار دارند و نقشه‌های کوچک‌تری برای جهت‌یابی در مناطقی مانند آشپزخانه خود دارد. هر زمان که تصور می‌کنید چگونه به جایی برسید یا یک مکان چگونه به نظر می‌رسد، از یک نقشه ذهنی استفاده می‌کنید، اغلب حتی بدون اینکه به آن فکر کنید. این نوع نقشه‌برداری توسط جغرافی‌دانان رفتاری مطالعه می‌شود تا به آنها در درک نحوه حرکت انسان‌ها کمک کند.

جغرافیای رفتاری

رفتارگرایی شاخه‌ای از روانشناسی است که به بررسی رفتار انسان و/یا حیوانات می‌پردازد. این علم فرض می‌کند که تمام رفتارها پاسخی به محرک‌های محیطی هستند و این ارتباطات را مطالعه می‌کند. به همین ترتیب، جغرافی‌دانان رفتاری به دنبال درک این موضوع هستند که چگونه چشم‌انداز، به ویژه، بر رفتار تأثیر می‌گذارد و از آن تأثیر می‌پذیرد. نحوه ساخت، تغییر و تعامل مردم با دنیای واقعی از طریق نقشه‌های ذهنی، همگی موضوعات تحقیقاتی برای این حوزه مطالعاتی در حال رشد هستند.

تضاد ناشی از نقشه‌های ذهنی

این امکان وجود دارد، و حتی رایج است، که نقشه‌های ذهنی دو فرد با یکدیگر در تضاد باشند. دلیلش این است که نقشه‌های ذهنی فقط ادراکات شما از فضاهای خودتان نیستند، بلکه ادراکات شما از مکان‌هایی هستند که هرگز نرفته‌اید یا ندیده‌اید و مناطقی که عمدتاً برای شما ناآشنا هستند. نقشه‌های ذهنی مبتنی بر فرضیات یا گمانه‌زنی‌ها می‌توانند به طور قابل توجهی بر تعاملات انسانی تأثیر بگذارند.

به عنوان مثال، تصورات از جایی که یک کشور یا منطقه شروع و پایان می‌یابد، می‌تواند بر مذاکرات بین کشورها تأثیر بگذارد. درگیری مداوم بین فلسطین و اسرائیل نمونه‌ای از این موضوع است. این کشورها نمی‌توانند در مورد محل قرارگیری مرز بین خود به توافق برسند زیرا هر طرف مرزهای مورد بحث را به طور متفاوتی می‌بیند.

حل و فصل مناقشات ارضی از این دست دشوار است زیرا شرکت‌کنندگان باید برای تصمیم‌گیری به نقشه‌های ذهنی خود تکیه کنند و هیچ دو نقشه ذهنی یکسان نیستند.

رسانه و نقشه‌برداری ذهنی

همانطور که اشاره شد، نقشه‌های ذهنی می‌توانند برای مکان‌هایی ایجاد شوند که هرگز به آنجا نرفته‌اید و این امر به طور همزمان توسط رسانه‌ها ممکن و دشوارتر می‌شود. رسانه‌های اجتماعی، گزارش‌های خبری و فیلم‌ها می‌توانند مکان‌های دوردست را به اندازه‌ای واضح به تصویر بکشند که یک فرد بتواند نقشه‌های ذهنی خود را از آنها ایجاد کند. عکس‌ها اغلب به عنوان مبنایی برای نقشه‌های ذهنی استفاده می‌شوند، به ویژه برای نشانه‌های معروف. این همان چیزی است که خطوط آسمان شهرهای محبوب مانند منهتن را حتی برای افرادی که هرگز از آن بازدید نکرده‌اند به راحتی قابل تشخیص می‌کند.

متأسفانه، بازنمایی‌های رسانه‌ای همیشه بازنمایی‌های دقیقی از مکان‌ها ارائه نمی‌دهند و می‌توانند منجر به شکل‌گیری نقشه‌های ذهنی پر از خطا شوند. به عنوان مثال، نگاه کردن به یک کشور روی نقشه با مقیاس نامناسب می‌تواند یک کشور را بزرگتر یا کوچکتر از آنچه واقعاً هست نشان دهد. اعوجاج بدنام نقشه مرکیتر از آفریقا، مردم را قرن‌ها در مورد اندازه این قاره گیج کرد. تصورات غلط درباره یک کشور به طور کلی - از حاکمیت گرفته تا جمعیت - اغلب از تصاویر نادرست ناشی می‌شوند.

همیشه نمی‌توان به رسانه‌ها اعتماد کرد که اطلاعات واقعی در مورد یک مکان ارائه دهند. به عنوان مثال، آمارهای جنایی و گزارش‌های خبری مغرضانه نباید دست کم گرفته شوند زیرا قدرت تأثیرگذاری بر انتخاب‌های فرد را دارند. گزارش‌های رسانه‌ای از جرم و جنایت در یک منطقه می‌تواند باعث شود افراد از محله‌ای که نرخ جرم و جنایت آن در واقع متوسط است، اجتناب کنند. انسان‌ها اغلب ناخودآگاهانه احساسات را به نقشه‌های ذهنی خود پیوند می‌دهند و اطلاعات مصرف شده، چه دقیق باشد چه نباشد، می‌تواند به طور قابل توجهی ادراکات را تغییر دهد. همیشه یک مصرف کننده انتقادی از بازنمایی‌های رسانه‌ای برای دقیق‌ترین نقشه‌های ذهنی باشید.

جغرافیا

بیشتر