آیا کریستف کلمب واقعاً آمریکا را کشف کرد؟

احتمالاً در کتابهای تاریخ با این جمله آشنا شدهاید که کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ آمریکا را کشف کرد. اما آیا واقعاً این تعریف درستی از تاریخ است؟ حقیقت این است که قاره آمریکا، هزاران سال پیش از کلمب مسکونی بوده و تمدنهای پیشرفتهای در آن وجود داشتهاند.
نکات کلیدی:
- کلمب آمریکا را کشف نکرد. حداقل ۱۵۰۰۰ سال قبل از او، انسانها در آنجا زندگی میکردند.
- وایکینگها، مانند لیف اریکسون، قرنها پیش از سفر کلمب در سال ۱۴۹۲، به آمریکای شمالی رسیده بودند.
- کلمب به جای کشف، مسیرهای تجاری را برای بهرهبرداری از منابع و مردم آمریکا ایجاد کرد.
درسهای تاریخ مدارس معمولاً از سال ۱۷۷۶ شروع میشوند، اما وقایع ۲۸۴ سال قبل از آن (دوره استعمار آمریکا، ۱۴۹۲-۱۷۷۶) تأثیر عمیقی بر رویکرد ایالات متحده به حقوق مدنی داشتهاند. بنابراین، باید این سوال را مطرح کنیم که با تکرار ادعای کشف آمریکا توسط کلمب، چه چیزی را به فرزندانمان آموزش میدهیم؟
آیا کریستف کلمب واقعاً قاره آمریکا را کشف کرد؟
قطعاً نه! انسانها حداقل ۱۵۰۰۰ سال قبل از کلمب در قاره آمریکا زندگی میکردند. زمانی که کلمب به این قاره رسید، صدها قبیله کوچک و چندین امپراتوری بزرگ مانند اینکاها در پرو و آزتکها در مکزیک در آنجا ساکن بودند. مهاجرت از غرب به این قاره به طور مداوم ادامه داشت و حتی در سالهای نزدیک به ورود کلمب، مهاجرتهایی به مناطق قطب شمال و سواحل پرو از جزایر ایستر صورت گرفت.
آیا کریستف کلمب اولین اروپایی بود که از طریق دریا به آمریکا رسید؟
خیر. وایکینگها به طور قطع در اوایل قرن دهم میلادی از سواحل شرقی آمریکای شمالی و گرینلند بازدید کرده بودند. همچنین، نظریه largely discredited وجود دارد که مهاجرت اروپاییها به آمریکا ممکن است در اواخر دوره پارینه سنگی فوقانی، حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، انجام شده باشد.
آیا کلمب اولین اروپایی بود که در قاره آمریکا سکونتگاهی ایجاد کرد؟
خیر. اریک سرخ (۹۵۰–۱۰۰۳ میلادی)، کاشف وایکینگ، حدود سال ۹۸۲ میلادی مستعمرهای در گرینلند ایجاد کرد و پسرش لیف اریکسون (۹۷۰–۱۰۱۲ میلادی) نیز در حدود سال ۱۰۰۰ میلادی مستعمرهای در نیوفاندلند بنا نهاد. سکونتگاه گرینلند ۳۰۰ سال دوام آورد، اما سکونتگاه نیوفاندلند، که L'anse aux Meadows نامیده میشد، پس از یک دهه از بین رفت.
چرا نورسها سکونتگاههای دائمی ایجاد نکردند؟
آنها در ایسلند و گرینلند سکونتگاههای دائمی ایجاد کردند، اما به دلیل ناآشنایی با محصولات کشاورزی محلی و سکونت سرزمینها توسط افرادی که وایکینگها آنها را "اسکرلینگ" مینامیدند و از تازهواردان استقبال نمیکردند، با مشکلاتی روبرو شدند.
کریستف کلمب دقیقا چه کاری انجام داد؟
او به اولین اروپایی در تاریخ مکتوب تبدیل شد که با موفقیت بخش کوچکی از قاره آمریکا را فتح کرد و سپس یک مسیر تجاری برای انتقال بردهها و کالاها ایجاد کرد. به عبارت دیگر، کریستف کلمب آمریکا را کشف نکرد، بلکه آن را تبدیل به منبع درآمد کرد. همانطور که او پس از اتمام اولین سفر خود به وزیر دارایی پادشاهی اسپانیا فخر میفروخت:
«اعلیحضرتان میتوانند ببینند که اگر اعلیحضرتان کمترین کمک را به من برسانند، من به آنها به اندازهای طلا خواهم داد که نیاز داشته باشند. به علاوه، من به آنها ادویه و پنبه خواهم داد، به اندازهای که اعلیحضرتان دستور دهند. و مصطکی، به میزانی که دستور دهند حمل شود که تا کنون فقط در یونان، در جزیره خیوس یافت شده است و سیگنوری آن را به هر قیمتی که بخواهد میفروشد؛ و آلوئه، به میزانی که دستور دهند حمل شود؛ و بردهها، به تعداد زیادی که دستور دهند حمل شوند که از بتپرستان خواهند بود. من همچنین معتقدم که ریواس و دارچین را پیدا کردهام و هزاران چیز با ارزش دیگر نیز پیدا خواهم کرد...»
سفر سال ۱۴۹۲ هنوز یک گذرگاه خطرناک به سرزمینهای ناشناخته بود، اما کریستف کلمب نه اولین اروپایی بود که از قاره آمریکا بازدید کرد و نه اولین کسی بود که در آنجا سکونتگاهی ایجاد کرد. انگیزههای او چیزی جز سودجویی نبود و رفتارش صرفاً خودخواهانه بود. در واقع، او یک دزد دریایی جاهطلب با منشور سلطنتی اسپانیا بود.
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
از دیدگاه آزادیهای مدنی، ادعای کشف آمریکا توسط کریستف کلمب، پیامدهای مشکلسازی دارد. جدیترین آنها این ایده است که قاره آمریکا به نوعی کشفنشده بود، در حالی که در واقع از قبل مسکونی بوده است. این باور - که بعدها به صراحت بیشتری در ایده "سرنوشت آشکار" گنجانده شد - مفاهیم اخلاقی وحشتناک کارهایی که کلمب و پیروانش انجام دادند را پنهان میکند.
همچنین، پیامدهای نگرانکنندهای (هرچند انتزاعیتر) در رابطه با متمم اول قانون اساسی ایالات متحده برای تصمیم دولت ما برای تحمیل یک اسطورهشناسی ملی وجود دارد، به این صورت که سیستم آموزشی ما در نام وطنپرستی به کودکان دروغ میگوید و سپس از آنها میخواهد که این پاسخ "صحیح" را در آزمونها تکرار کنند تا قبول شوند.
دولت ما هر سال در روز کلمب بودجه قابل توجهی را برای دفاع از این دروغ صرف میکند، که به طور قابل درکی برای بسیاری از بازماندگان نسلکشی بومیان آمریکایی و متحدان آنها ناراحتکننده است. به گفته سوزان بنالی، مدیر اجرایی سابق سازمان Cultural Survival:
«ما میخواهیم که در این روز کلمب، تفکری در مورد حقایق تاریخی صورت گیرد. تا زمان ورود استعمارگران اروپایی، بومیان بیش از 20000 سال در این قاره حضور داشتند. ما کشاورز، دانشمند، ستارهشناس، هنرمند، ریاضیدان، خواننده، معمار، پزشک، معلم، مادر، پدر و بزرگان بودیم که در جوامع پیچیده زندگی میکردیم...»
«ما به یک تعطیلات دروغین و آسیبزننده اعتراض داریم که دیدگاهی از یک سرزمین باز برای فتح ساکنان بومی آن، جوامع بسیار پیشرفته و منابع طبیعی آن را تداوم میبخشد. ما با فراخوان برای تغییر روز کلمب با عدم به رسمیت شناختن و تجلیل از این روز به عنوان روز کلمب، همبستگی خود را اعلام میکنیم.»
کریستف کلمب آمریکا را کشف نکرد و هیچ دلیل خوبی برای ادامه تظاهر به این کار وجود ندارد.
- دانستنی های تاریخی
- تاریخ
- تاریخ آمریکا